کَتی وامپِس
🔸 معادل فارسی: کج و معوج / درهم برهم / بی نظم / ناجور
در زبان محاوره ای: کج و کوله، قاطی پاتی، به هم ریخته، درب وداغون
🔸 تعریف ها:
1. ( فیزیکی – موقعیت ) : چیزی که زاویه اش درست نیست یا به طور نامرتب قرار گرفته
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The books on the shelf are all cattywampus. کتاب ها روی قفسه همه کج و کوله ان.
2. ( وضعیتی – شرایط ) : وضعیتی که به هم ریخته، بی نظم یا غیرقابل کنترل شده
مثال: Our vacation plans went cattywampus after the flight got canceled. برنامه های سفرمون بعد از لغو پرواز، قاطی پاتی شد.
🔸 مترادف ها: askew – crooked – off - kilter – haywire – disorganized – wonky
🔸 معادل فارسی: کج و معوج / درهم برهم / بی نظم / ناجور
در زبان محاوره ای: کج و کوله، قاطی پاتی، به هم ریخته، درب وداغون
🔸 تعریف ها:
1. ( فیزیکی – موقعیت ) : چیزی که زاویه اش درست نیست یا به طور نامرتب قرار گرفته
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The books on the shelf are all cattywampus. کتاب ها روی قفسه همه کج و کوله ان.
2. ( وضعیتی – شرایط ) : وضعیتی که به هم ریخته، بی نظم یا غیرقابل کنترل شده
مثال: Our vacation plans went cattywampus after the flight got canceled. برنامه های سفرمون بعد از لغو پرواز، قاطی پاتی شد.
🔸 مترادف ها: askew – crooked – off - kilter – haywire – disorganized – wonky