1. She's always making catty remarks about her sister.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد خواهرش اظهارات ناخوشایندی می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه درباره خواهرش اظهار عقیده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Catty and stale aromas may develop and taint the beer.
[ترجمه گوگل]رایحه های گربه ای و کهنه ممکن است ایجاد شود و آبجو را لکه دار کند
[ترجمه ترگمان]Catty و بوهای کهنه ممکن است آبجو را توسعه دهند و محو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. When a rival female lawyer makes a catty comment about her shade of lipstick, she totally flips out.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک وکیل زن رقیب در مورد رنگ رژ لب خود اظهار نظری می کند، کاملاً از بین می رود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک وکیل زن رقیب در مورد سایه رژلب خود نظر منفی می دهد، او کاملا گیج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. So jealous, so catty, so, well, murderous, when scorned?
[ترجمه گوگل]خیلی حسود، خیلی گربه، خیلی خوب، قاتل، وقتی مورد تحقیر قرار می گیرد؟
[ترجمه ترگمان]چه حسود، خوب، خوب، خوب، قاتل، وقتی که تحقیر شدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Summoning the presence not to say something catty, I said something silly.
[ترجمه گوگل]حضور را احضار كردم كه حرف زشتي نزنم، حرف احمقانه اي زدم
[ترجمه ترگمان]او را به این نکته آگاه کرد که چیزی شبیه به گربه نیست، من گفتم که چیزی ابلهانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Deana Davenport, of course, and her catty comment had been somewhat inaccurate.
[ترجمه گوگل]دینا داونپورت، البته، و اظهارنظر نادرست او تا حدودی نادرست بود
[ترجمه ترگمان]البته Deana Davenport و اظهار نظر her تا حدی نادرست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There would be whispers at the church socials, catty remarks behind her back in the supermarket aisles.
[ترجمه گوگل]در اجتماعات کلیسا زمزمه هایی شنیده می شد و در راهروهای سوپرمارکت، پشت سر او سخنان رکیکی شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]از پشت سرش در راهرو، از پشت سرش حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The catty rumor was that the only reason Oseary got his job was that he was her boyfriend.
[ترجمه گوگل]شایعه ناب این بود که تنها دلیلی که اوزیری شغلش را پیدا کرد این بود که او دوست پسر او بود
[ترجمه ترگمان]از آن بدتر این بود که تنها دلیلی که این کار را می کرد این بود که دوست پسرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Joyce made a catty comment about Sonia's clothes.
[ترجمه گوگل]جویس در مورد لباس های سونیا اظهار نظر بدی کرد
[ترجمه ترگمان]جو یس درباره لباس های سونیا اظهار نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His mother was catty, status-conscious and loud.
[ترجمه گوگل]مادرش دمدمی مزاج، حواسش به موقعیت و پر سر و صدا بود
[ترجمه ترگمان]مادرش catty، وضعیت آگاه و بلند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For many years, I have drunk half catty milk every day, or drinks half catty yogurt.
[ترجمه گوگل]سالهاست که هر روز نصف شیر گربهای مینوشم یا نصف ماست گربهای مینوشم
[ترجمه ترگمان]برای سال ها، من هر روز نصف شیر را مست می کنم یا از شیر half شراب می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That's just the way you fight, like a catty, bitchy woman.
[ترجمه گوگل]این همان روشی است که میجنگید، مثل یک زن گربهباز و عوضی
[ترجمه ترگمان]این طوری که تو می جنگی مثل یک زن حسود، مثل یک زن بدجنس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Our office is catty corner from Lai - Lai.
[ترجمه گوگل]دفتر ما گوشه ای از Lai - Lai است
[ترجمه ترگمان]دفتر ما از \"Lai - Lai - - Lai\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. How much are the large apples per catty?
[ترجمه گوگل]قیمت سیب های بزرگ در هر گربه چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]سیب های بزرگ هر catty چقدر است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Eats catty about beef, or 67 eggs, can satisfy one day - long protein amount of radiation.
[ترجمه گوگل]خوردن گوشت گاو یا 67 تخم مرغ، می تواند یک روز را برآورده کند - مقدار پروتئین طولانی اشعه
[ترجمه ترگمان]ردز catty در مورد گوشت گاو، یا ۶۷ عدد تخم مرغ، می تواند یک مقدار پروتیین یک روزه را راضی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید