cattleman

/ˈkætlmən//ˈkætlmən/

معنی: گاودار، گاو فروش
معانی دیگر: (کسی که از چهار پایان مواظبت می کند و یا آنها را برای فروش پرورش می دهد) دامدار، دام پرور، گله دار، گله بان، رمیار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cattlemen
• : تعریف: a person, such as a rancher or farmer, who tends, feeds, or raises cattle, esp. for the market.

جمله های نمونه

1. Cotton may be the biggest loser, but Perry is just as worried for the cattlemen.
[ترجمه گوگل]پنبه ممکن است بزرگترین بازنده باشد، اما پری به همان اندازه نگران دامداران است
[ترجمه ترگمان]پنبه ممکن است بزرگ ترین بازنده باشد، اما پری هم به اندازه the نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To the settler or trapper or cattleman, the western frontier was both promising and dangerous.
[ترجمه گوگل]برای شهرک نشین یا دام گیر یا دامدار، مرز غربی هم امیدوارکننده و هم خطرناک بود
[ترجمه ترگمان]مرز غربی هم امیدوارکننده و هم خطرناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gloucestershire cattleman Guy Wooding will judge the inter-breed championship on the afternoon before the sale.
[ترجمه گوگل]گای وودینگ، گاودار گلاسترشایر، بعد از ظهر قبل از فروش، مسابقات قهرمانی بین نژادی را قضاوت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]Gloucestershire cattleman Guy Guy در بعدازظهر قبل از فروش، مسابقات قهرمانی بین نژاد را مورد قضاوت قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In my youth, before becoming a farmer and cattleman, I was a bank employment.
[ترجمه گوگل]در جوانی، قبل از اینکه کشاورز و دامدار شوم، استخدام بانک بودم
[ترجمه ترگمان]در جوانی، قبل از تبدیل شدن به یک کشاورز و cattleman، من یک شغل بانکی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A study in resignation, cattleman Mark Ellis prepares to vacate Hot Springs Ranch north of Salmon.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه در مورد استعفا، دامدار مارک الیس آماده می شود تا مزرعه هات اسپرینگز را در شمال سالمون تخلیه کند
[ترجمه ترگمان]مطالعه ای در استعفای \"مارک الیس الیس\" آماده شد تا \"Springs Springs\" واقع در شمال \"سالمون\" را تخلیه نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cattleman was caught in a stampede of dollars.
[ترجمه گوگل]دامدار در ازدحام دلار گرفتار شد
[ترجمه ترگمان] The توی یه مشت دلار گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In my youth, before becoming a farmer and cattleman, I was a bank employee. This is how it all came about.
[ترجمه گوگل]در جوانی، قبل از اینکه کشاورز و دامدار شوم، کارمند بانک بودم همه چیز اینگونه پیش آمد
[ترجمه ترگمان]در دوران جوانی، قبل از اینکه به کشاورز و cattleman تبدیل شوم، کارمند بانک بودم همه چیز از این قرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. 'It's magic when it rains, ' says a cattleman . 'You can almost hear the grass growing.
[ترجمه گوگل]یک گاودار می گوید: وقتی باران می بارد، جادو است تقریباً می‌توانی صدای بلند شدن علف‌ها را بشنوی
[ترجمه ترگمان]یکی از cattleman می گوید: وقتی باران ببارد، سحر و جادو هم هست تقریبا میتونی صدای علف رو بشنوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "The only thing prettier is a new born calf," local cattleman Donald Coltharp remarked.
[ترجمه گوگل]گاودار محلی دونالد کولترپ گفت: "تنها چیز زیباتر یک گوساله تازه متولد شده است "
[ترجمه ترگمان]دونالد Coltharp، یکی از ساکنان محلی، اظهار داشت: \" تنها چیزی که زیباتر است یک گوساله اصیل است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cuban cowboy tries to wrestle down a steer during the 12th Boyeros Cattleman 's Fair in Havana, Mar. 2 200
[ترجمه گوگل]تلاش یک گاوچران کوبایی در طول دوازدهمین نمایشگاه Boyeros Cattleman's Fair در هاوانا، 2 مارس 200، با یک فرمان کشتی بگیرد
[ترجمه ترگمان]گاوچران کوبایی می کوشد تا در طی دوازدهمین نمایشگاه Boyeros Cattleman در هاوانا در ۲ مارس ۲۰۰ کشتی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The West Country dialect smacks as much of the farmyard as the patois of the French peasant, or the even more deliberate drawl of the Texan cattleman.
[ترجمه گوگل]گویش وست کانتری به اندازه ی حیاط مزرعه ی دهقان فرانسوی، یا حتی کشش عمدی تر گاودار تگزاسی به چشم می خورد
[ترجمه ترگمان]لهجه دهاتی غربی با لهجه غلیظ دهقانان فرانسوی و یا حتی لحن کش دار of تگزاسی، بیشتر قسمت های مزرعه را به هم می کوبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گاودار (اسم)
cattleman, cowman, herder

گاو فروش (اسم)
cattleman

انگلیسی به انگلیسی

• cattle herder; cattle brander; one who works with cattle

پیشنهاد کاربران

گاودار
مثال:
cattleman on horseback
گاودار سوار بر اسب
گالش. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) در لهجه مازندرانی و گیلکی شبان گاو را گویند چنانکه کرد در همانجا شبان گوسفند است. گاودار. گله دار.

بپرس