catholic

/ˈkæθlɪk//ˈkæθlɪk/

معنی: جامع، بلند نظر، ازاده
معانی دیگر: (از نظر فهم و سلیقه و دانش و غیره) گسترده، آزاده، (اغلب با c بزرگ) عضو کلیسای کاتولیک، همگانی، کلی، جهانی، (اغلب با c بزرگ) کلیسای مسیحی (به ویژه پیش از تقسیم آن به پروتستان و کاتولیک)، (با c بزرگ) کلیسای کاتولیک، کلیسای روم، مذهب کاتولیک (در مقایسه با پروتستان)، کاتولیک، عضو کلیسای کاتولیک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: all-encompassing or wide-ranging.
مترادف: inclusive
متضاد: parochial, provincial
مشابه: broad, comprehensive, ecumenical, general, universal, wide

- a catholic taste in literature
[ترجمه گوگل] سلیقه کاتولیک در ادبیات
[ترجمه ترگمان] یه سلیقه کاتولیک توی ادبیات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (cap.) of or pertaining to the Roman Catholic Church.
مترادف: Roman Catholic
مشابه: ultramontane
اسم ( noun )
مشتقات: catholically (adv.), catholicly (adv.)
• : تعریف: (cap.) a member of the Catholic Church.
مترادف: Roman Catholic
مشابه: Ultramontane

جمله های نمونه

1. two catholic fathers were accompanying him
دو کشیش کاتولیک او را مشایعت می کردند.

2. he has a catholic range of interests
او علایق متنوعی دارد (دامنه ی علایق او گسترده است).

3. He was ordained a Catholic priest in 198
[ترجمه گوگل]او در سال 198 به عنوان کشیش کاتولیک منصوب شد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۸ به عنوان یک کشیش کاتولیک منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cuba was one of the least Catholic of the Latin countries.
[ترجمه گوگل]کوبا یکی از کم کاتولیک ترین کشورهای لاتین بود
[ترجمه ترگمان]کوبا یکی از the کشورهای آمریکای لاتین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her strong Catholic beliefs made abortion unthinkable.
[ترجمه گوگل]اعتقادات کاتولیک قوی او سقط جنین را غیرقابل تصور می کرد
[ترجمه ترگمان]اعتقادات کاتولیکی و strong سقط جنین را غیرقابل تصوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He portrays a whisky-sodden Catholic priest.
[ترجمه گوگل]او یک کشیش کاتولیک ویسکی را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]او یک کشیش کاتولیک sodden را نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was baptized a Roman Catholic.
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک رومی تعمید یافت
[ترجمه ترگمان]او را کاتولیک رومی غسل تعمید دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Catholic priests are required to be celibate.
[ترجمه گوگل]کشیش های کاتولیک باید مجرد باشند
[ترجمه ترگمان]لازم است که کشیشان کاتولیک مجرد باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a young person he had more catholic tastes than he does now.
[ترجمه گوگل]او در جوانی بیشتر از اکنون ذائقه کاتولیک داشت
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک جوان که او بیشتر از حالا سلیقه کاتولیک داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was made the Roman Catholic Primate of All Ireland last year.
[ترجمه گوگل]او سال گذشته به عنوان رئیس کاتولیک رومی کل ایرلند انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]سال گذشته او از کلیسای کاتولیک رومی ایرلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was a man of catholic tastes, a lover of grand opera, history and the fine arts.
[ترجمه گوگل]او مردی با ذائقه کاتولیک، عاشق اپرای بزرگ، تاریخ و هنرهای زیبا بود
[ترجمه ترگمان]او مردی از مذهب کاتولیک بود، یک عاشق اپرای بزرگ، تاریخ و هنرهای زیبا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The marriage signalled James's embrace of the Catholic faith.
[ترجمه گوگل]این ازدواج نشان دهنده استقبال جیمز از ایمان کاتولیک بود
[ترجمه ترگمان]این ازدواج حاکی از آن بود که جیمز دین کاتولیک را در آغوش می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was born and bred a Catholic.
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک به دنیا آمد و پرورش یافت
[ترجمه ترگمان]او به دنیا آمده و کاتولیک بزرگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It purports to be an exposition of Catholic social teaching.
[ترجمه گوگل]ظاهراً نمایشی از آموزه های اجتماعی کاتولیک است
[ترجمه ترگمان]این به نظر می رسد تفسیری از آموزه های اجتماعی کاتولیک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Are you a Roman Catholic or an Episcopalian?
[ترجمه گوگل]آیا شما یک کاتولیک رومی هستید یا یک اسقفی؟
[ترجمه ترگمان]شما کاتولیک رومی یا کاتولیک هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جامع (صفت)
large, precise, comprehensive, executive, all-around, general, universal, plenary, encyclopaedic, spacious, catholic, encyclopedic, self-contained, self-inclusive

بلند نظر (صفت)
catholic

ازاده (صفت)
liberal, noble, catholic, tolerant, free-hearted

انگلیسی به انگلیسی

• member of the roman catholic church
belonging to the roman catholic church
a catholic is someone who belongs to the branch of the christian church which accepts the pope as its leader.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Including a wide variety 🌍
🔍 مترادف: Universal
✅ مثال: His tastes in music are quite catholic, ranging from classical to modern rock.
1. جامع. همگانی. گسترده. وسیع 2. متنوع. گوناگون 3. آزادمنش. باز 4. کاتولیک
مثال:
a strict Roman Catholic
یک کاتولیک {وابسته به کلیسای} روم محکم و جدی
کاتولیک
مثال: She attends a Catholic school.
او به یک مدرسه کاتولیک می رود.
وسیع الطیف - جامع !
Jonah’s friends said that Jonah’s taste in music was eclectic; Jonah was quick to point out that not only was his taste eclectic but it was also catholic: he enjoyed music from countries as far - flung as Mali and Mongolia.

بپرس