cathartic

/kəˈθɑːrtɪk//kəˈθɑːtɪk/

معنی: مسهل، تصفیه کننده، ضد یبوست، روانپاکساز
معانی دیگر: روان پالشی (cathartical هم می گویند)، (داروسازی) مسهل، کار کن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to purgation or emotional catharsis; purgative.

- Confessing all these bottled-up emotions was a cathartic experience, and it gave him a measure of relief.
[ترجمه گوگل] اعتراف به همه این احساسات در بطری یک تجربه تسکین دهنده بود، و تا حدی به او آرامش بخشید
[ترجمه ترگمان] تمام این احساسات پر از اشک تجربه cathartic بود و به او نوعی آسودگی بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: cathartically (adv.)
• : تعریف: a purgative agent, esp. a laxative.
مشابه: purge

جمله های نمونه

1. the cathartic method
روش روان پالشی

2. His laughter was cathartic, an animal yelp that brought tears to his eyes.
[ترجمه گوگل]خنده اش تهاجمی بود، فریاد حیوانی که اشک در چشمانش جاری شد
[ترجمه ترگمان]خنده اش cathartic بود، فریاد حیوانی که اشک در چشمانش حلقه زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His cheek brushed hers with a cathartic effect on her senses.
[ترجمه گوگل]گونه‌اش با اثری تهاجمی روی حواسش، گونه‌های او را برس زد
[ترجمه ترگمان]گونه اش را با حرکتی سبک و سبک روی حواس او شانه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Can it ever be more than a cathartic force, or a soothing distraction?
[ترجمه گوگل]آیا هرگز می تواند بیش از یک نیروی کاتارتیک یا یک حواس پرتی تسکین دهنده باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این کار می تواند بیش از یک نیروی محرک و یا یک حواس پرتی آرامش بخش باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, he appreciated the cathartic nature of expressing himself through the written word.
[ترجمه گوگل]با این حال، او از ماهیت کاتارتیک بیان خود از طریق کلام مکتوب قدردانی کرد
[ترجمه ترگمان]با این همه از the cathartic که از طریق کلمه نوشته شده بود تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Others include the cathartic process of making amends to the people you have hurt through your addiction.
[ترجمه گوگل]موارد دیگر شامل فرآیند تسکین دهنده جبران خسارت افرادی است که از طریق اعتیاد خود به آنها صدمه زده اید
[ترجمه ترگمان]دیگران شامل فرآیند cathartic برای جبران افرادی هستند که از طریق اعتیاد به آن ها آسیب وارد کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clearly, conversations with peers were cathartic.
[ترجمه گوگل]واضح است که مکالمات با همسالان دلچسب بود
[ترجمه ترگمان]واضح است که گفتگو با هم سن و سالان cathartic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But I don't set out to impose a cathartic experience on my readers.
[ترجمه گوگل]اما من قصد تحمیل یک تجربه ی ناب به خوانندگانم را ندارم
[ترجمه ترگمان]اما قصد ندارم تجربه cathartic را روی readers تحمیل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Talking to a counselor can be a cathartic experience.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن با یک مشاور می تواند یک تجربه تسکین دهنده باشد
[ترجمه ترگمان]صحبت کردن با مشاور می تواند یک تجربه cathartic باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was a cathartic experience.
[ترجمه گوگل]این یک تجربه کاتارتیک بود
[ترجمه ترگمان] تجربه cathartic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And it was the most beautiful and cathartic experience for me.
[ترجمه گوگل]و این برای من زیباترین و جذاب ترین تجربه بود
[ترجمه ترگمان]و این the و beautiful تجربه cathartic برای من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods A cathartic colon animal modal was established using rhubarb and phenolphthalein in rats.
[ترجمه گوگل]MethodsA کولون کاتارتیک حیوان معین با استفاده از ریواس و فنل فتالئین در موش ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: modal animal colon cathartic با استفاده از ریواس و phenolphthalein در موش های صحرایی تاسیس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This cathartic outpouring of national grief helped put to rest the notion that China lacks civic spirit.
[ترجمه گوگل]این طغیان غم و اندوه ملی کمک کرد تا این تصور که چین فاقد روحیه مدنی است، برطرف شود
[ترجمه ترگمان]این برداشت cathartic از اندوه ملی باعث شد تا این تصور که چین فاقد روحیه مدنی است را رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion The take orally cathartic method to assist with add the proper sugar water to synthesize the result before check better than clysis method.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری روش کاتارتیک خوراکی برای کمک به اضافه کردن آب قند مناسب برای سنتز نتیجه قبل از بررسی بهتر از روش کلیزیس است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش cathartic روش orally برای کمک به اضافه کردن آب شکر مناسب برای ترکیب نتیجه قبل از چک کردن بهتر از روش clysis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To be taken orally can use as cathartic, stomachic tonic.
[ترجمه گوگل]برای مصرف خوراکی می توان از آن به عنوان مقوی معده و کاتارتیک استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]استفاده از زبان شفاهی می تواند به عنوان cathartic، داروی نیروبخش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسهل (صفت)
purgative, aperient, physic, cathartic, expellant, expellent

تصفیه کننده (صفت)
cathartic, cleansing, expurgatory

ضد یبوست (صفت)
purgative, laxative, cathartic

روان پاکساز (صفت)
cathartic

انگلیسی به انگلیسی

• purgative agent, laxative (also kathartic)
of or pertaining to catharsis; serving to purge the bowels (medicine); purifying, cleansing (also kathartic)
something that is cathartic has the effect of catharsis; a formal word.

پیشنهاد کاربران

این اصطلاح از katharsis در زبان یونانی به معنای " پالایش" یا " پاکسازی" می آید.
این اصطلاح در روان درمانی و همچنین در ادبیات به کار گرفته می شود .
روان پالایی ( کاتارسیس ) تخلیه احساسی است. مطابق با نظریه روانکاوی، این تخلیه احساسی به نیاز به فرونشاندن تضادهای ناخودآگاه مرتبط است
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Providing emotional release or relief 😌
🔍 مترادف: Purging
✅ مثال: The movie provided a cathartic release of emotions.
برون ریزی ( وابسته به تخلیه هیجانی )
Describes something that provides a release of emotions or a sense of emotional relief.
چیزی که باعث رهایی از احساسات یا احساس تسکین عاطفی می شود.
***************************************************************************************************
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
For instance, writing in a journal can be cathartic and help process difficult emotions.
A person might say, “After a long day, going for a run is my cathartic outlet. ”
In a therapy session, a therapist might suggest engaging in an activity that is cathartic, such as painting or dancing.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-poignant/
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cathart/ic ✅ تلفظ واژه: ka - THAR - tic ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: مسهل، پاک کننده، تخلیه کننده ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: purgative
[پزشکی] مسهل، پاک کننده، تخلیه کننده
خودپالایی
درون پالایی
پالایشی
پالایش. برون ریزی
cathartic ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: روان‏پالا
تعریف: مربوط به روان‏پالایی
پالایش
Cathartic method:روش پالایشی
آنچه باعث برون ریزی احساسات و عواطف میشه.
Emotionally purging
Strongly laxative
A cathartic movie/dance/experience
تزکیه ی نفس
تهذیب کننده - تهذیب گر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس