اسم ( noun )
حالات: categories
حالات: categories
• : تعریف: a specific class or group in a classification system.
• مترادف: class, classification, genus, kind
• مشابه: body, bracket, cluster, description, division, family, group, order, phylum, set, sort, species, type, variety
• مترادف: class, classification, genus, kind
• مشابه: body, bracket, cluster, description, division, family, group, order, phylum, set, sort, species, type, variety
- Cats and dogs are in a different category of animal from snakes and lizards.
[ترجمه مجید] گربه ها و سگ ها در یک دسته بندی متفاوت از مارها و مارمولک ها قرار دارند|
[ترجمه رضایی] گربه ها وسگها در یک دسته بندی متفاوت حیوانی از مارها و مارمولکها قرار دارند .|
[ترجمه Dr.a.m.] گربه ها و سگ ها در رده متفاوتی از گروه حیوانات مار ها و مارمولک ها ها قرار دارند|
[ترجمه گوگل] گربه ها و سگ ها در دسته بندی متفاوتی از حیوانات با مارها و مارمولک ها قرار دارند[ترجمه ترگمان] گربه ها و سگ ها در گروه مختلفی از حیوانات از مارها و مارمولک ها قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The books in the library are divided into various categories.
[ترجمه Dr.a.m.] کتاب های کتابخانه به انواع مختلفی تقسیم میشوند|
[ترجمه شاهین] کتاب ها در کتابخانه به دسته های مختلفی دسته بندی میشن کته گوری معنی دسته بندی میده|
[ترجمه گوگل] کتاب های موجود در کتابخانه به دسته های مختلفی تقسیم می شوند[ترجمه ترگمان] کتاب ها در کتابخانه به دسته های مختلف تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید