1. Categorize the plants into four groups.
[ترجمه گوگل]گیاهان را به چهار گروه دسته بندی کنید
[ترجمه ترگمان]گیاهان را به چهار گروه تقسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I would categorize this as a very early example of Tudor art.
[ترجمه گوگل]من این را به عنوان نمونه اولیه هنر تودور دسته بندی می کنم
[ترجمه ترگمان]من این را به عنوان یک نمونه بسیار ابتدایی از هنر تودور دسته بندی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We categorize voters by their choice of newspaper.
[ترجمه گوگل]ما رأی دهندگان را بر اساس انتخاب روزنامه آنها دسته بندی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما رای دهندگان را با انتخاب روزنامه دسته بندی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This type of china is rather hard to categorize,it's very unusual.
[ترجمه گوگل]دسته بندی این نوع چینی نسبتاً سخت است، بسیار غیر معمول است
[ترجمه ترگمان]این نوع چینی برای طبقه بندی کردن سخت است، خیلی غیر معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her work is difficult to categorize.
[ترجمه گوگل]دسته بندی کارهای او دشوار است
[ترجمه ترگمان]دسته بندی کردن کار او دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The tendency to categorize black sportsmen and women differently from the rest is faintly racist and, I believe, totally unnecessary.
[ترجمه گوگل]تمایل به دسته بندی ورزشکاران و زنان سیاهپوست متفاوت از بقیه، به شدت نژادپرستانه است و به اعتقاد من، کاملاً غیر ضروری است
[ترجمه ترگمان]تمایل به طبقه بندی ورزش کاران سیاه و زنان متفاوت از بقیه، کمی نژاد پرست است و به نظر من کاملا غیرضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. How would you categorize your relationship with your parents?
[ترجمه گوگل]رابطه خود را با والدینتان چگونه دسته بندی می کنید؟
[ترجمه ترگمان]چطور رابطه - ت رو با پدر و مادرت دسته بندی می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We form intentions to remember and categorize and order what we are going to remember in terms of our past experience.
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم آنچه را که قرار است به خاطر بسپاریم بر اساس تجربیات گذشته مان به خاطر بسپاریم و دسته بندی کنیم و مرتب کنیم
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم آنچه را که در تجربه گذشته خود به خاطر داریم دسته بندی و دسته بندی و دسته بندی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Nouvel's work is difficult to categorize.
[ترجمه گوگل]دسته بندی آثار نوول دشوار است
[ترجمه ترگمان]دسته بندی کردن کار Nouvel دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Not always easy to categorize, her books combine gothic and romantic suspense elements often with historical settings.
[ترجمه گوگل]طبقه بندی همیشه آسان نیست، کتاب های او عناصر معلق گوتیک و رمانتیک را اغلب با محیط های تاریخی ترکیب می کنند
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی کردن کتاب ها همیشه آسان نیست، کتاب های او عناصر suspense گوتیک و رمانتیک را اغلب با تنظیمات تاریخی ترکیب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You learn to categorize your day: So much time spent for lunch, so much time spent for dinner.
[ترجمه گوگل]شما یاد می گیرید که روز خود را دسته بندی کنید: زمان زیادی که برای ناهار صرف می کنید، زمان زیادی که صرف شام می شود
[ترجمه ترگمان]شما یاد می گیرید که روز خود را دسته بندی کنید: زمان زیادی برای صرف نهار صرف کنید، بنابراین زمان زیادی صرف صرف شام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We shall categorize the explanations which result as being in different modes.
[ترجمه گوگل]ما توضیحاتی را که در حالتهای مختلف هستند، دستهبندی میکنیم
[ترجمه ترگمان]ما توضیحات را دسته بندی خواهیم کرد که نتیجه آن در حالت های مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The 1970s are more difficult to categorize from the point of view of planning and national politics.
[ترجمه گوگل]طبقه بندی دهه 1970 از منظر برنامه ریزی و سیاست ملی دشوارتر است
[ترجمه ترگمان]دسته بندی از نقطه نظر برنامه ریزی و سیاست ملی دشوارتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Through our use of language, we categorize.
[ترجمه گوگل]از طریق استفاده از زبان، دسته بندی می کنیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از زبان ما دسته بندی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I would probably categorize him as a romantic idealist -- a dreamer.
[ترجمه گوگل]من احتمالا او را به عنوان یک ایده آلیست رمانتیک دسته بندی می کنم -- یک رویاپرداز
[ترجمه ترگمان] احتمالا اونو به عنوان یه ایده رمانتیک ایده آل طبقه بندی می کردم - یه آدم خیال بافی -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید