categorisation

جمله های نمونه

1. Thirdly, and this is the most challenging categorisation, partnerships differ in terms of the intimacy of education business relationships which are developed.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، و این چالش برانگیزترین طبقه بندی است، مشارکت ها از نظر صمیمیت روابط تجاری آموزش و پرورش که توسعه یافته اند متفاوت است
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، و این the چالش برانگیز است، مشارکت ها از نظر صمیمیت روابط تجاری آموزشی که توسعه یافته است متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They're now going to risk informed categorisation of system structures and components.
[ترجمه گوگل]آنها اکنون در معرض خطر طبقه بندی آگاهانه ساختارها و اجزای سیستم هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال حاضر به خطر افتادن categorisation های سیستم و اجزای سیستم خواهند پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Categorisation of online travel sites used to be easy. Either a site was transactional or non-transactional.
[ترجمه گوگل]دسته بندی سایت های مسافرتی آنلاین قبلاً آسان بود سایتی تراکنشی یا غیرمعامله ای بود
[ترجمه ترگمان]استفاده از سایت های مسافرتی آنلاین برای آسان بودن به کار می رود یا یک سایت معاملاتی یا غیر معاملاتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her first novel defies easy categorisation.
[ترجمه گوگل]اولین رمان او با دسته بندی آسان مخالفت می کند
[ترجمه ترگمان]اولین رمان او categorisation آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For some terms, I have made a closest-approximation categorisation -- for example equating "lead developer" with "maintainer. "
[ترجمه گوگل]برای برخی از اصطلاحات، من یک طبقه بندی نزدیک به تقریب انجام داده ام - برای مثال معادل سازی "توسعه دهنده اصلی" با "نگهدار"
[ترجمه ترگمان]برای برخی از اصطلاحات، من تقریب closest - - به عنوان مثال برابر \"توسعه دهنده پیشتاز\" با \"maintainer\" ساخته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. None the less, the sharp differences in survival curves between the three comorbidity groups indicate that this simple categorisation was valid.
[ترجمه گوگل]با این وجود، تفاوت های شدید در منحنی های بقا بین سه گروه بیماری همراه نشان می دهد که این دسته بندی ساده معتبر بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، تفاوت های تیز بین منحنی های بقای بین این سه گروه نشان می دهد که این categorisation ساده معتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not all of these additives are known by an E number categorisation.
[ترجمه گوگل]همه این افزودنی ها با دسته بندی شماره E شناخته نمی شوند
[ترجمه ترگمان]همه این افزودنی ها با عدد E categorisation شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One importance of the continuum is that it is a more precise form of categorisation than the simple dichotomy.
[ترجمه گوگل]یکی از اهمیت های پیوستار این است که شکل دقیق تری از طبقه بندی نسبت به دوگانگی ساده است
[ترجمه ترگمان]یکی از اهمیت این پیوستار، این است که این یک شکل دقیق تر از دوگانگی ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When we undertook our study we found that the categorisation usually made of the special needs of children was insufficiently detailed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مطالعه خود را انجام دادیم، متوجه شدیم که طبقه بندی معمولاً از نیازهای ویژه کودکان به اندازه کافی دقیق نیست
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما تحقیق خود را انجام دادیم متوجه شدیم که categorisation معمولا از نیازهای خاص کودکان تشکیل می شود کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Task analysis, in common with every other perceptual process, is a matter of setting up mechanisms for categorisation and filtering.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل وظیفه، مشابه هر فرآیند ادراکی دیگر، موضوعی است که مکانیسم‌هایی برای طبقه‌بندی و فیلتر کردن دارد
[ترجمه ترگمان]آنالیز کار، که با هر فرآیند ادراکی دیگر مشترک است، یک مساله ایجاد مکانیزم برای categorisation و فیلتر کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Beijing believes it is losing out in anti-dumping cases because of its non-market categorisation, agreed when it joined the WTO in 200
[ترجمه گوگل]پکن معتقد است که در موارد ضد دامپینگ به دلیل طبقه بندی غیربازاری خود که در سال 200 به WTO ملحق شد، ضرر می کند
[ترجمه ترگمان]پکن بر این باور است که در موارد ضد دامپینگ، به دلیل عدم وابستگی به بازار non، در زمان پیوستن به سازمان تجارت جهانی در ۲۰۰ مورد موافقت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Huckabee's campaign took off in Iowa because he makes people laugh and defies easy categorisation.
[ترجمه گوگل]کمپین هاکبی در آیووا آغاز شد زیرا او مردم را می خنداند و از دسته بندی آسان سرپیچی می کند
[ترجمه ترگمان]مبارزات هاکبی در لوا رد شد، زیرا باعث می شود مردم بخندند و categorisation آسان را نادیده بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For the first time, we relate stimulus information to behaviour via sequences of categorisation -specific feature processing states in the brain.
[ترجمه گوگل]برای اولین بار، ما اطلاعات محرک را از طریق دنباله ای از حالت های پردازش ویژگی های خاص طبقه بندی در مغز به رفتار مرتبط می کنیم
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار، ما اطلاعات محرک را به رفتار از طریق توالی حالت های خاص پردازش ویژگی خاص در مغز مرتبط می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We must emphasize that straight and homo are only two terminologies for fictitious and ambiguous categorisation.
[ترجمه گوگل]باید تأکید کنیم که مستقیم و homo تنها دو اصطلاح برای طبقه‌بندی ساختگی و مبهم هستند
[ترجمه ترگمان]ما باید بر این نکته تاکید کنیم که straight و هومو فقط دو کلمه از واژه های موهوم و مبهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• classification, division into categories (also categorization)

پیشنهاد کاربران

بپرس