catching from

پیشنهاد کاربران

مریضی گرفتن از کسی
catch something from someone
مبتلا شدن به چیزی از طرف کسی ( مثلاً سرماخوردگی، ویروس و. . . )
I caught a cold from my brother.
از برادرم سرماخوردم.

بپرس