catcher

/ˈkæt͡ʃər//ˈkæt͡ʃə/

معنی: گیرنده، بدست اورنده
معانی دیگر: (ظرف یا گنجانه ای که چیزهای گوناگون را در آن می گذارند) هزار بیشه، (امریکا - بیس بال) کچر (کسی که پشت سر چوگانزن می ایستد و توپ هایی را که، او با چوگان نمی زند می گیرد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that catches.

(2) تعریف: in baseball, the player who squats behind the batter at home plate and catches balls thrown by the pitcher.

جمله های نمونه

1. The catcher was dinged on the head by a wild throw.
[ترجمه حبیب بهبهانی] پرتاب رعد آسای توب بیسبال ، به طرز مهلکی به سر گیرنده توپ گیر اصابت کرد .
|
[ترجمه گوگل]شکارچی با یک پرتاب وحشی بر سرش کوبیده شد
[ترجمه ترگمان]گیرنده توپ با یک پرتاب وحشیانه سر را روی سرش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An umpire stands behind the catcher in baseball.
[ترجمه محمد فراهانی] در بیسبال ، یک داور پشت گیرنده توپ می ایستد.
|
[ترجمه حبیب بهبهانی] قاضی بازی بیسبال ، درحین مسابقه، همواره پشت سر توپ گیر قرار میگیرد .
|
[ترجمه گوگل]یک داور در بیسبال پشت شکار می ایستد
[ترجمه ترگمان]داور در بازی بیسبال از داور دفاع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The catcher signaled him to swerve.
[ترجمه حبیب بهبهانی] گیرنده توب به وی اشاره کرد تا توپ را بصورت انحرافی و چرخشی پرتاب نماید. .
|
[ترجمه گوگل]شکارچی به او اشاره کرد که منحرف شود
[ترجمه ترگمان]کچر بلاک بهش علامت داد که منحرف بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dog was a useful rat catcher in the warehouse.
[ترجمه حمیدرضا اسفندیاری] سگه، یه موش گیر بدرد بخور توی انبار بود
|
[ترجمه حبیب بهبهانی] آن سگ در زمینه شکار موش های انبار، بسیار مفید واقع شد. .
|
[ترجمه گوگل]سگ یک موش گیر مفید در انبار بود
[ترجمه ترگمان]سگ شکاری مفیدی بود که در انبار گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He fouled out to the catcher.
[ترجمه محمد فراهانی] این چه ترجمه های مسخره ای هست نوشتید. هرگز گوگل اینجور ترجمه نکرده
|
[ترجمه حبیب بهبهانی] وی توپ گیر مسابقه را از زمین بازی اخراج نمود.
|
[ترجمه گوگل]او به شکارچی خطا داد
[ترجمه ترگمان]دستش را به سوی کچر بلاک برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Williams is the blocker and catcher of short passes.
[ترجمه حبیب بهبهانی] ویلیامز ، در زمین بیسبال ، توب گیر و گیرنده پرتاب های کوتاه بشمار می آید .
|
[ترجمه گوگل]ویلیامز مانع و شکار کننده پاس های کوتاه است
[ترجمه ترگمان]Williams مسدود کننده و catcher عبور کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who was the hero of "The Catcher in the Rye"?
[ترجمه رضا] قهرنان "ناطور دشت" چه کسی بود؟
|
[ترجمه حبیب بهبهانی] نقش اول فیلم " توپ گیر در چاودار " چه کسی بود ؟
|
[ترجمه گوگل]قهرمان فیلم «گیرنده در چاودار» چه کسی بود؟
[ترجمه ترگمان]قهرمان \"The در رای\" چه کسی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Regular catcher Javy Lopez hit. 29 so Cox sent Lopez up to bat for Perez.
[ترجمه حبیب بهبهانی] توپ گیر ثابت تیم ، جاوی لوپز ، ضربه ای به شماره۲۹ وارد کرد ، ازاین رو ، کاکس لوپز را فرستاد تا همه چیز را برای امتیاز گرفتن پرز دراین موقعیت مهیا سازد. .
|
[ترجمه گوگل]ضربه گیر معمولی جاوی لوپز 29 بنابراین کاکس لوپز را فرستاد تا برای پرز خفاش کند
[ترجمه ترگمان]catcher Javy لوپز (Lopez Lopez)مورد اصابت گلوله قرار گرفت \" Cox \" در ۲۹ سالگی لوپز را به خاطر پرز فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And then, only an inning later, his catcher threw hard to second base, trying to cut down a steal.
[ترجمه گوگل]و سپس، تنها یک اینینگ بعد، گیربکس او به سختی به پایگاه دوم پرتاب کرد و سعی کرد یک دزدی را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]و بعد، فقط یک دور دور، کچر بلاک کچر را به پایه دوم پرتاب کرد و سعی کرد دزدی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The former big-league catcher had been assigned to interview the happy winners as they hugged each other and swilled champagne.
[ترجمه گوگل]شکارچی سابق لیگ بزرگ برای مصاحبه با برندگان خوشحال در حالی که یکدیگر را در آغوش گرفته بودند و شامپاین می‌نوشیدند، مصاحبه می‌کرد
[ترجمه ترگمان]بازیکن سابق لیگ برتر برای مصاحبه با برندگان خوشحال اختصاص داده شد و همدیگر را در آغوش گرفتند و شام پانی می نوشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dodgers catcher Mike Piazza, who participated in the 1993 series, returned with a sore arm.
[ترجمه گوگل]مایک پیازا، شکارچی داجرز، که در سریال سال 1993 شرکت کرد، با بازوی دردناک بازگشت
[ترجمه ترگمان]Dodgers catcher، مایک پیاتزا)، که در سری ۱۹۹۳ شرکت کرده بود، با یک بازوی زخمی برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hall of Fame catcher Roy Campanella, who passed away in 199
[ترجمه گوگل]روی کامپانلا، شکارچی تالار مشاهیر، که در سال 199 درگذشت
[ترجمه ترگمان]\"Hall Campanella\" (catcher Fame)، که در سال ۱۹۹ پیش از این از دنیا رفت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The trader and catcher may yet be a - mong our aristocracy.
[ترجمه گوگل]تاجر و شکارچی هنوز هم ممکن است یکی از اشراف ما باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است تاجر و شکارچی طرفدار طبقه اشراف ما باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A foul ball was easily caught by the catcher.
[ترجمه گوگل]یک توپ خطا به راحتی توسط شکارچی گرفته شد
[ترجمه ترگمان]گوی شیطانی به راحتی گیر افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In pain the bird catcher threw down the twigs and the noise the Dove take wing.
[ترجمه گوگل]شکارچی پرنده از شدت درد، شاخه ها را به پایین پرتاب کرد و صدای کبوتر بال زد
[ترجمه ترگمان]شکارچی با درد شاخه های کوچک شاخه ها و سر و صدای قمری را پایین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گیرنده (اسم)
receiver, receptor, holder, catcher, recipient, grantee, getter, payee

بدست اورنده (اسم)
procurer, catcher, securer, provider

انگلیسی به انگلیسی

• player who sits behind home plate to catch pitches thrown (baseball)

پیشنهاد کاربران

catcher ( n ) ( k�tʃər ) = ( in baseball ) the player who stands behind the batter and catches the ball if he or she doesn't hit it
catcher
AB blood group
دستگیرکننده
توجه شود به کتاب "ناطور دشت" که به انگلیسی میشود the catcherin the rye
ناطور
صیاد
صید کننده
ماهیگیر
توپ گیر
بل گیر
[بازی بیسبال]
توپ گیر ، بازیکن گیرنده توپ

بپرس