بعدا میبینمت.
کسی را گرفتن، گیر انداختن، دستگیر کردن.
از دیکشنری انگلیسی - فارسی استاد محمد رضا باطنی
از دیکشنری انگلیسی - فارسی استاد محمد رضا باطنی
پیدا کردن و دستگیر کردن مجرم
ینی به دنبال کسی رفتن یا به کسی ملحق شدن در راه
you two go on , we'll catch up with you as soon as we can
شما دوتا برید ما هر چه زودتر به شما ملحق میشیم
شما دوتا برید ما هر چه زودتر به شما ملحق میشیم
دنبال کسی رفتن و بهش رسیدن
مثال
Drive fast! They are catching up with us
تندتر رانندگی کن !اونها دارن بهمون میرسن
مثال
تندتر رانندگی کن !اونها دارن بهمون میرسن
صحبت کردن با کسی که مدتیه ندیدین و میفهمین تو این مدت چکارهایی میکرده
با کسی برخورد کردن/ صحبت کردن
۱ ) مچ کسی را گرفتن
پیش از آن که پلیس مچشان را بگیرد سال ها داشتند خودروهای سرقتی می فروختند
۲ ) دامن کسی را گرفتن
his lies will catch up with him one day= دروغ هایش روزی دامنش را خواهد گرفت
رسیدن به دیگران ( که در سطح بالاتری هستند )
گرفتن دیگران ( رسیدن به سطح دیگران )
گرفتن دیگران ( رسیدن به سطح دیگران )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)