catch someone cold یعنی کسی را غافلگیر کردن وقتی کاملاً آماده نیست.
معنا در فارسی می شود:
غافلگیرش کرد
ناخودآگاه گیرش انداخت
بی خبر گرفتش
معمولاً در موقعیتی گفته می شود که طرف انتظار ندارد یا آمادگی واکنش ندارد.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
مثال ها به سبک مورد علاقه ات:
1. They caught him cold during the meeting. – وسط جلسه غافلگیرش کردند.
2. The cops caught him cold. – پلیس بی خبر گرفتش.
3. That question caught me cold. – آن سؤال غافلگیرم کرد و آمادگی نداشتم.
Chatgpt
معنا در فارسی می شود:
غافلگیرش کرد
ناخودآگاه گیرش انداخت
بی خبر گرفتش
معمولاً در موقعیتی گفته می شود که طرف انتظار ندارد یا آمادگی واکنش ندارد.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
مثال ها به سبک مورد علاقه ات:
1. They caught him cold during the meeting. – وسط جلسه غافلگیرش کردند.
2. The cops caught him cold. – پلیس بی خبر گرفتش.
3. That question caught me cold. – آن سؤال غافلگیرم کرد و آمادگی نداشتم.