مثال:
The one who had the intention to attack our borders had planned beforehand, unlike us who were attacked and caught off guard.
آن کسی که قصد حمله به مرزهای ما را داشت از پیش نقشه کشیده بود برعکس ما که مورد حمله قرار گرفته شده بودیم و �غافلگیر شده بودیم�.
آن کسی که قصد حمله به مرزهای ما را داشت از پیش نقشه کشیده بود برعکس ما که مورد حمله قرار گرفته شده بودیم و �غافلگیر شده بودیم�.
یک دستی زدن
جاخوردن ( از سر تعجب و غیره )
یعنی surprise someone : سورپرایز/شوکه/متعجب/متحیر/ شگفت زده/غافلگیر کردن
🔴 to surprise someone, esp. in a way that makes the person feel confused or uncertain
◀️ The news caught her completely off guard. she didn't know what to say
... [مشاهده متن کامل]
◀️ This caught me off guard Sir : این مرا غافلگیر کرد قربان
◀️ The news caught her completely off guard. she didn't know what to say
... [مشاهده متن کامل]
◀️ This caught me off guard Sir : این مرا غافلگیر کرد قربان
غافلگیر کردن
شوکه شدن
Take by surprise
To surprise somebody by doing/saying
something unexpected
شوکه شدن
غافلگیر شدن
خلع سلاح شدن
خلع سلاح شدن
خلع سلاح شدن
شوکه کردن، عامیانه
گرخیدن
غافلگیر کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)