catch a show

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
یه نمایش دیدن / یه برنامه دیدن / رفتن به تماشای اجرا
در زبان محاوره ای:
بریم یه برنامه ببینیم، یه نمایشی رو ببین، یه اجرا رو از دست نده
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( سرگرمی – روزمره ) :**
رفتن به تماشای یک برنامه زنده مثل تئاتر، کنسرت، استندآپ، یا حتی فیلم
مثال: Let’s catch a show while we’re in town.
تا تو شهر هستیم، بریم یه برنامه ببینیم.
2. ** ( برنامه ریزی – تفریحی ) :**
پیشنهاد برای تفریح یا وقت گذرونی با دوستان یا خانواده
مثال: We caught a show after dinner.
بعد شام رفتیم یه اجرا دیدیم.
3. ** ( فرصت طلبی – لحظه ای ) :**
استفاده از فرصت برای دیدن یه اجرا یا برنامه، حتی بدون برنامه ریزی قبلی
مثال: I had time to kill, so I caught a show nearby.
یه کم وقت داشتم، رفتم یه برنامه ی نزدیک رو دیدم.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
see a performance – attend a show – watch a play – go to a concert – check out a gig