انگلیسی به انگلیسی
unreasonable difficult situation or predicament in which a person is trapped between two rationally opposing regulations which prevent and make it impossible to reach a successful action
پیشنهاد کاربران
... [مشاهده متن کامل]
"دور باطل"/ به وضعیتی پارادوکسی اشاره دارد که در آن فرد نمی تواند از مشکل اجتناب کند به دلیل محدودیت ها یا قوانین متضاد.
به طور استعاری، این اصطلاح نشان دهنده وضعیت بدون راه حل، یا مشکلی است که راه حلی واضح ندارد، زیرا شرایط یا قوانین با یکدیگر تناقض دارند.
مثال؛
مترادف: Paradox, dilemma, no - win situation
متضاد: Clear choice, straightforward decision
اینهمه گفتید
یک کلام میگفتید:
دور باطل!
یک کلام میگفتید:
دور باطل!
در دور باطل گیر افتادن ، دوسر باخت ، مخمصه
گیر افتادن در وضعیتی که در دور باطله و امکان نداره آدم بتونه ازش رهایی پیدا کنه.
نتیجه منطقی، منطق چیزی رو گفتن، به یک نتیجه ای رسیدن.
�Catch - 22� به عنوان یکی از اصطلاحات وارد زبان انگلیسی شده است و معمولاً به موقعیت هایی که در آن باخت قطعی است اطلاق می شود؛ بدین ترتیب که فرد در موقعیتی دشوار قرار می گیرد که از آن گریزی ندارد، چرا که برای حل �مشکل الف� باید �عمل ب� را انجام دهد؛ اما �عمل ب� را تنها زمانی می تواند انجام دهد که �مشکل الف� را نداشته باشد.
... [مشاهده متن کامل]
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
عبارت catch - 22 یعنی قرار گرفتن بر سر دوراهی، می توان آن را در فارسی به "دو سر باخت" ترجمه کرد.
... [مشاهده متن کامل]
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
عبارت catch - 22 یعنی قرار گرفتن بر سر دوراهی، می توان آن را در فارسی به "دو سر باخت" ترجمه کرد.
مشکل حل نشدنی .
مثل زندگی نرمال برای جوانان در شرایط فعلی .
مثل زندگی نرمال برای جوانان در شرایط فعلی .
دور باطل/ پارادوکس/ گرۀ کور/ مخمصه/ مشکل لا ینحل
SYNONYM=vicious circle
e. g. : if you don't have a place to stay, you can't get a job and with no job, you can't get an apartment. it's a catch - 22 situation
زمانی که شما برای انجام کاری باید کار دیگه ای رو انجام بدید اما بزون انجام کار دوم انجام کار اول امکان پذیر نیست ( حکایت شغل و ازدواج )
یارو میره خواستگاری بهش دختر نمیدن میکن کار نداری، میره استخدام بشه ، میکن به مجرد کار نمیدیم.
یارو میره خواستگاری بهش دختر نمیدن میکن کار نداری، میره استخدام بشه ، میکن به مجرد کار نمیدیم.
به حساب کسی رسیدن
دو - سر - باخت
پارادوکس
برگرفته از رمان جوزف هلر
موقعیتی دشوار که فرد در آن هر گزینه ای را برگزیند، باز هم بازنده است.
برگرفته از رمان جوزف هلر
موقعیتی دشوار که فرد در آن هر گزینه ای را برگزیند، باز هم بازنده است.
مخمصه، مشکل حل نشدنی ، گره کور
مسئله بغرنج. معمای پردردسر
چرخه مشکلات
مثل چوب دو سر طلا
شرایط بغرنج
نام رمانی از Joseph Heller
نام رمانی از Joseph Heller
دوراهی گریزناپذیر
گره کور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)