اسم ( noun )مشتقات: catarrhal (adj.), catarrhous (adj.)
• : تعریف: inflammation of mucous membranes in the nose and throat, accompanied by secretions and discharge.
جمله های نمونه
1. He was suffering from nasal catarrh.
[ترجمه یاسین] او از گرفتگی بینی رنج میبرد
|
[ترجمه گوگل]او از آب مروارید بینی رنج می برد [ترجمه ترگمان]از catarrh بینی رنج می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I still suffer from catarrh and sinus problems.
[ترجمه گوگل]من هنوز از آب مروارید و مشکلات سینوسی رنج می برم [ترجمه ترگمان]من هنوز از مشکلات سینوسی و سینوس رنج می برم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. After a cold, many patients complain of persistent catarrh.
[ترجمه گوگل]پس از سرماخوردگی، بسیاری از بیماران از آب مروارید مداوم شکایت دارند [ترجمه ترگمان]پس از سرماخوردگی، بسیاری از بیماران از مبتلا به catarrh سمج شکایت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. To relieve catarrh, chew raw garlic.
[ترجمه گوگل]برای تسکین آب مروارید سیر خام را بجوید [ترجمه ترگمان]برای تسکین catarrh، جویدن سیر خام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Chilly, always taking colds which cause catarrh and sneezing; from every change in the weather.
[ترجمه گوگل]سرماخوردگی، همیشه مصرف سرماخوردگی که باعث آب مروارید و عطسه می شود از هر تغییر آب و هوا [ترجمه ترگمان]سرد، سرد، سرماخوردگی که علت سرماخوردگی و سرماخوردگی است، از هر تغییری که در آب و هوا وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This is helpful to those who suffer from catarrh or sinus congestion.
[ترجمه گوگل]این برای کسانی که از آب مروارید یا احتقان سینوسی رنج می برند مفید است [ترجمه ترگمان]این برای کسانی مفید است که از گرفتگی بینی یا سینوس رنج می برند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. With nasal catarrh of some duration there may be loss of smell or taste.
[ترجمه گوگل]با آب مروارید بینی با مدت زمان مشخصی ممکن است بویایی یا چشایی از بین برود [ترجمه ترگمان]مبتلا به catarrh بینی مدت ممکن است از دست رفتن بو یا مزه باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I've a bad cold and I'm full of catarrh.
[ترجمه گوگل]من یک سرماخوردگی شدید دارم و پر از آب مروارید هستم [ترجمه ترگمان]سرماخوردگی بدی دارم و پر از سرماخوردگی هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Caruso may be afflicted with catarrh, or Hackenschmidt with influenza.
[ترجمه گوگل]کاروسو ممکن است به آب مروارید یا هاکنشمیت مبتلا به آنفولانزا باشد [ترجمه ترگمان]مبتلا به catarrh مبتلا به catarrh یا Hackenschmidt مبتلا به آنفولانزا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Streptococcus pneumonia, Haemophilus influenzae and Moraxella catarrh are the leading causative pathogens of community-acquired pneumonia of children.
[ترجمه گوگل]استرپتوکوک پنومونی، هموفیلوس آنفولانزا و موراکسلا کاتار، عوامل بیماریزای اصلی پنومونی اکتسابی از جامعه در کودکان هستند [ترجمه ترگمان]pneumonia Streptococcus، ذات الریه influenzae و مبتلا به catarrh، عوامل اصلی عوامل بیماری زا هستند که در آن ها سینه پهلو به دست می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Caruso may be afflicted catarrh, or Hacken - schmidt with influenza.
[ترجمه گوگل]کاروسو ممکن است مبتلا به آب مروارید یا هکن اشمیت به آنفولانزا باشد [ترجمه ترگمان]Caruso ممکن است مبتلا به catarrh، یا Hacken مبتلا به آنفولانزا باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ear infections with a purulent discharge, itching and noises in the ears; eustachian catarrh.
[ترجمه گوگل]عفونت گوش همراه با ترشحات چرکی، خارش و صدا در گوش؛ آب مروارید استاش [ترجمه ترگمان]عفونت های گوش با تخلیه purulent، خارش و سر و صدا در گوش ها؛ eustachian catarrh [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Respiratory system Runny or congested nose, constant sore throat, catarrh or post-nasal drip, difficulty in breathing, hyperventilation.
[ترجمه گوگل]سیستم تنفسی آبریزش یا احتقان بینی، گلودرد مداوم، آب مروارید یا قطرات بعد از بینی، مشکل در تنفس، تهویه بیش از حد [ترجمه ترگمان]دستگاه تنفسی runny یا بینی فشرده، گلو درد مداوم، catarrh یا drip بینی، مشکل تنفس، تنفس [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. With the runny nose there could be a problem with the sinuses or the pony may be a catarrh sufferer.
[ترجمه گوگل]با آبریزش بینی ممکن است مشکلی در سینوس ها وجود داشته باشد یا اسب ممکن است مبتلا به آب مروارید باشد [ترجمه ترگمان]با بینی گرفتن بینی ممکن است یک مشکل با سینوس های وریدی و یا the وجود داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
زکام (اسم)
cold, snivel, catarrh, common cold, head cold, influenza, sniffle
نزله (اسم)
snivel, catarrh, common cold, head cold, rheum
تخصصی
[بهداشت] نزله - زکام - ریزش
انگلیسی به انگلیسی
• inflammation of the mucous membrane if you have catarrh, you have a lot of mucus in your nose and throat.