catalyze

/ˈkætəˌlaɪz//ˈkætəˌlaɪz/

معنی: تسریع کردن، دارای اثر مجاورتی کردن، تندتر کردن
معانی دیگر: (شیمی) کاتالیز کردن، فروکافتن، فروگشایی کردن، کنش یاری کردن، درفعل وانفعال شیمیایی دارای اثرمجاورتی کردن، کاتالیز

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: catalyzes, catalyzing, catalyzed
مشتقات: catalyzer (n.)
• : تعریف: to bring about or change, as a catalyst.

جمله های نمونه

1. Any unexpected circumstance that arises may catalyze a sudden escalation of violence.
[ترجمه گوگل]هر شرایط غیرمنتظره ای که پیش می آید ممکن است تشدید ناگهانی خشونت را تسریع کند
[ترجمه ترگمان]هر شرایط غیر منتظره ای که ممکن است افزایش یابد ممکن است افزایش ناگهانی خشونت را تسریع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Modern technology catalyzed tremendous economic growth in China.
[ترجمه گوگل]فناوری مدرن رشد اقتصادی فوق العاده ای را در چین تسریع کرد
[ترجمه ترگمان]فن آوری نوین رشد اقتصادی عظیم در چین را کاتالیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This hydrolysis step is catalyzed by the enzyme lipase.
[ترجمه گوگل]این مرحله هیدرولیز توسط آنزیم لیپاز کاتالیز می شود
[ترجمه ترگمان]این مرحله هیدرولیز توسط لیپاز آنزیم کاتالیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Transferases are enzymes that catalyze the transfer of groups, such as amino and phosphate groups, between compounds.
[ترجمه گوگل]ترانسفرازها آنزیم هایی هستند که انتقال گروه هایی مانند گروه های آمینه و فسفات را بین ترکیبات کاتالیز می کنند
[ترجمه ترگمان]Transferases آنزیم هستند که انتقال گروه ها را کاتالیز می کنند، مثل گروه های آمینو و فسفات، بین ترکیب ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They unintentionally use design to defer the period of change instead of catalyzing it.
[ترجمه گوگل]آنها ناخواسته از طراحی برای به تعویق انداختن دوره تغییر استفاده می کنند تا آن را کاتالیز کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور غیر عمد از طراحی برای به تعویق انداختن دوره تغییر به جای تسریع آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lipase Any of various enzymes that catalyze the hydrolysis of fats to fatty acids and glycerol.
[ترجمه گوگل]لیپاز هر یک از آنزیم های مختلف که هیدرولیز چربی ها را به اسیدهای چرب و گلیسرول کاتالیز می کند
[ترجمه ترگمان]lipase هر کدام از آنزیم های مختلف که هیدرولیز چربی ها را به اسیده ای چرب و گلیسرول کاتالیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The catalyst could also be used to catalyze esterification of acetic acid and hexoic acid with iso. . .
[ترجمه گوگل]این کاتالیزور همچنین می تواند برای کاتالیز استری شدن اسید استیک و اسید هگزوئیک با ایزو استفاده شود
[ترجمه ترگمان]همچنین کاتالیست می تواند برای کاتالیز esterification اسید استیک و hexoic اسید با ISO مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Complex 1 could catalyze the polymerization of methyl methacrylate and acrylonitrile.
[ترجمه گوگل]کمپلکس 1 می تواند پلیمریزاسیون متیل متاکریلات و اکریلونیتریل را کاتالیز کند
[ترجمه ترگمان]کمپلکس ۱ می تواند پلیمریزاسیون متیل methacrylate و acrylonitrile acrylonitrile را کاتالیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Arginine deiminase (ADI) is an enzyme which can catalyze the imine hydrolysis of arginine to produce citrulline and ammonia.
[ترجمه گوگل]آرژنین دیمیناز (ADI) آنزیمی است که می تواند هیدرولیز ایمین آرژنین را برای تولید سیترولین و آمونیاک کاتالیز کند
[ترجمه ترگمان]آرگینین deiminase (ADI)آنزیمی است که می تواند هیدرولیز imine of را کاتالیز کند تا citrulline و آمونیاک تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Enzymes that catalyze this are proteases or proteolytic enzymes.
[ترجمه گوگل]آنزیم هایی که این را کاتالیز می کنند، پروتئازها یا آنزیم های پروتئولیتیک هستند
[ترجمه ترگمان]Enzymes که این امر را کاتالیز می کنند، proteases یا آنزیم proteolytic هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The recent progress using titanium silicalite to catalyze propylene into Propylene Oxide was introduced.
[ترجمه گوگل]پیشرفت اخیر با استفاده از سیلیسیلیت تیتانیوم برای کاتالیز پروپیلن به پروپیلن اکسید معرفی شد
[ترجمه ترگمان]پیشرفت اخیر با استفاده از silicalite titanium برای تسریع خوردگی پروپیلن به اکسید Propylene معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Prosthetic enzyme of mutase, catalyze reactions of group, mainly methyl, metachoresis in the interior of substrate molecule.
[ترجمه گوگل]آنزیم پروتزی موتاز، واکنش‌های گروهی، عمدتاً متیل، متاکورز را در داخل مولکول سوبسترا کاتالیز می‌کند
[ترجمه ترگمان]آنزیم Prosthetic mutase، واکنش های گروه، عمدتا متیل، metachoresis را در داخل مولکول زیر لایه کاتالیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dehydrogenases catalyze the transfer of two hydrogen atoms form substrates to NAD and NADP.
[ترجمه گوگل]دهیدروژنازها انتقال دو اتم هیدروژن را به صورت سوبسترا به NAD و NADP کاتالیز می کنند
[ترجمه ترگمان]Dehydrogenases، انتقال دو اتم هیدروژن را کاتالیز می کنند تا substrates را به NAD و NADP شکل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The catalyst could also be used to catalyze esterification of alcohol, isopropyl alcohol, n-butyl alcohol and n-pentyl alcohol with hexoic acid.
[ترجمه گوگل]این کاتالیزور همچنین می تواند برای کاتالیز استری شدن الکل، ایزوپروپیل الکل، الکل n-بوتیل و n-پنتیل الکل با اسید هگزوئیک استفاده شود
[ترجمه ترگمان]همچنین کاتالیست می تواند برای کاتالیز esterification الکل، ایزوپروپیل الکل، n - بوتیل الکل و الکل - با اسید hexoic مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسریع کردن (فعل)
precipitate, accelerate, speed up, advance, catalyze, hotfoot

دارای اثر مجاورتی کردن (فعل)
catalyze

تندتر کردن (فعل)
catalyze

انگلیسی به انگلیسی

• accelerate the rate of a chemical reaction by catalysis; cause change while remaining unaffected (also catalyse)

پیشنهاد کاربران

تسریع کردن
مثال:
Modern technology catalyzed tremendous economic growth in China.
تکنولوژی مدرن رشد اقتصادی فوق العاده در چین را تسریع کرد.
کاتالیز کردن
to make a chemical reaction happen or happen more quickly by acting as a catalyst
biological catalysts=> enzymatic proteins
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : catalyze
✅️ اسم ( noun ) : catalyst / catalysis
✅️ صفت ( adjective ) : catalytic
✅️ قید ( adverb ) : catalytically
منجر شدن
موجب شدن

بپرس