cataclysmic

/ˌkætəˈklɪzmɪk//ˌkætəˈklɪzmɪk/

وابسته بتحولات عظیم

جمله های نمونه

1. These countries are on the brink of cataclysmic famine.
[ترجمه گوگل]این کشورها در آستانه قحطی فاجعه بار قرار دارند
[ترجمه ترگمان]این کشورها در آستانه قحطی فاجعه آمیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Few had expected that change to be as cataclysmic as it turned out to be.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی انتظار داشتند که این تغییر به همان اندازه فاجعه آمیز باشد
[ترجمه ترگمان]افراد کمی انتظار داشتند که این تغییر تا حدی فاجعه آمیز باشد که باید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was this cataclysmic political event that shattered the stability of the old order.
[ترجمه گوگل]این رویداد سیاسی فاجعه بار بود که ثبات نظم قدیمی را در هم شکست
[ترجمه ترگمان]این انقلابی عظیم سیاسی بود که ثبات نظام قدیم را درهم شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It most likely happened after a cataclysmic comet or an asteroid impact 65 million years ago.
[ترجمه گوگل]این به احتمال زیاد پس از یک ستاره دنباله دار فاجعه بار یا برخورد یک سیارک در 65 میلیون سال پیش رخ داده است
[ترجمه ترگمان]این اتفاق احتمالا بعد از یک ستاره دنباله دار عظیم یا اثر شهاب ۶۵ میلیون سال پیش رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It ends up being a big cataclysmic crash at the end of the book, so this is why I call this a spiral of cycles that are going on in the Book of Revelation.
[ترجمه گوگل]در پایان کتاب به یک تصادف فاجعه‌آمیز بزرگ ختم می‌شود، بنابراین به همین دلیل است که من آن را مارپیچی از چرخه‌هایی می‌نامم که در کتاب مکاشفه در جریان است
[ترجمه ترگمان]این یک سقوط عظیم عظیم در پایان کتاب به پایان می رسد، بنابراین به همین دلیل است که من این را مارپیچ دوره ای می نامم که در کتاب مکاشفه اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper presents a Cataclysmic Genetic Algorithm for optimal reactive power planning of power systems.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک الگوریتم ژنتیک کاتالیسمیک برای برنامه ریزی توان راکتیو بهینه سیستم های قدرت ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک الگوریتم ژنتیک برای برنامه ریزی توان راکتیو بهینه سیستم های قدرت ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We found evidence of a cataclysmic climate shift, which occurred 000 years ago.
[ترجمه گوگل]ما شواهدی از یک تغییر آب و هوای فاجعه بار یافتیم که 000 سال پیش رخ داد
[ترجمه ترگمان]ما شواهدی از تغییر آب و هوایی انقلابی که در حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش رخ داد را پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I thought about carnal pleasure, and looked around and felt certain that something cataclysmic was well on its way.
[ترجمه گوگل]به لذت نفسانی فکر کردم و به اطراف نگاه کردم و مطمئن شدم که چیزی فاجعه بار در راه است
[ترجمه ترگمان]به لذت جنسی فکر کردم و به اطراف نگاه کردم و مطمئن شدم که چیز عظیمی در راهه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The nation was believed to have fallen into a phase of cataclysmic evil.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این بود که ملت در مرحله ای از شر فاجعه بار قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این بود که این کشور در مرحله بدی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Was it possible this urchin was really the repository of cataclysmic sexuality as Ewan claimed?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن بود این جوجه تیغی واقعاً مخزن تمایلات جنسی فاجعه آمیز باشد همانطور که ایوان ادعا می کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که این کودک، همان طور که Ewan ادعا می کرد، مخزن جنسی فاجعه آمیز باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What we can be sure of is that Tangshan rates as no more than third in the cataclysmic league.
[ترجمه گوگل]چیزی که می توانیم از آن مطمئن باشیم این است که رتبه تانگشان بیش از سومین لیگ فاجعه بار نیست
[ترجمه ترگمان]چیزی که ما می توانیم از آن مطمئن باشیم این است که نرخ Tangshan به اندازه یک سوم در لیگ انقلابی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Essentially, The Devil's Casino dates Lehman's ultimate demise back to that cataclysmic power struggle.
[ترجمه گوگل]اساسا، The Devil's Casino تاریخ مرگ نهایی لمن را به آن جنگ قدرت فاجعه بار برمی‌گرداند
[ترجمه ترگمان]در اصل، کازینو شیطان سقوط نهایی لمان را به آن مبارزه قدرت عظیم باز می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Constant volcanic and earthquake action occurs here, sometimes with cataclysmic results.
[ترجمه گوگل]فعالیت آتشفشانی و زلزله دائمی در اینجا رخ می دهد، گاهی اوقات با نتایج فاجعه آمیز
[ترجمه ترگمان]وقوع فوران های آتش فشانی و زلزله در اینجا اتفاق می افتد و گاهی با نتایج انقلابی اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It all happened with the speed of lightning and with cataclysmic violence.
[ترجمه گوگل]همه چیز با سرعت رعد و برق و با خشونت فاجعه بار اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]همه اینها با سرعت صاعقه و خشونت انقلابی اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If, say, the Western Hemisphere were sterilized, there would soon be a cataclysmic spiritual crisis.
[ترجمه گوگل]اگر مثلاً نیمکره غربی عقیم می شد، به زودی یک بحران روحی فاجعه بار رخ می داد
[ترجمه ترگمان]اگر مثلا نیم کره غربی ضدعفونی شد، به زودی یک بحران روحی انقلابی رخ خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• disastrous, catastrophic, dreadful; pertaining to a natural disaster
a cataclysmic event is one that changes a situation or society very much; a formal word.

پیشنهاد کاربران

Cataclysmic events
رویداد های فاجعه بار، ویرانگر ، مخرب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : cataclysm
✅️ صفت ( adjective ) : cataclysmic / cataclysmal
✅️ قید ( adverb ) : cataclysmically
مخرّب، فاجعه آمیز
معمولا به عنوان صفتِ بالایِ طبیعی
فاجعه بار
مصیبت بار

بپرس