معنی: تنبیه کردنمعانی دیگر: سخت مورد باز خواست قرار دادن، باز خواست کردن (به ویژه اگر شدید و در حضور جمع باشد)، سخت انتقاد کردن، گوشمالی دادن، پادافراه کردن، شدیدا~ انتقاد کردن
• : تعریف: to punish or rebuke, as with severe public criticism; chastise. • مترادف: berate, chastise, objurgate, rebuke, reprimand, take to task, upbraid • متضاد: commend, praise • مشابه: admonish, bawl out, blame, censure, chasten, chide, criticize, punish, reproach, reprove, scold
- In colonial days, thieves and other law-breakers might be publicly castigated in the town square.
[ترجمه عباس رضائي] در زمان استعمار، دزدان و دیگر متخلفان ممکن است در میدان شهر مورد سرزنش قرار بگیرند
|
[ترجمه گوگل] در روزهای استعمار، دزدان و سایر قانون شکنان ممکن است در میدان شهر به طور علنی محکوم شوند [ترجمه ترگمان] در روزه ای استعمار، دزدان و سایر قانون شکنان ممکن است به طور عمومی در میدان شهر مورد انتقاد قرار گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The senator was found to be involved in the sex scandal and was castigated in the press.
[ترجمه گوگل] این سناتور در رسوایی جنسی دست داشت و در مطبوعات مورد انتقاد قرار گرفت [ترجمه ترگمان] سناتور پیدا شد که درگیر رسوایی جنسی است و در مطبوعات رخنه می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Marx never lost an opportunity to castigate colonialism.
[ترجمه اردوان رفیعی] مارکس هرگز فرصتی برای انتقاد شدید از استعمار را از دست نداد.
|
[ترجمه گوگل]مارکس هرگز فرصتی را برای محکوم کردن استعمار از دست نداد [ترجمه ترگمان]مارکس هیچ وقت فرصتی را برای استعمار استعمار از دست نداده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The principal castigate the student who have insult their teacher.
[ترجمه Sara] مدیر دانش آموزی را که به معلمشان توهین کرده بود را بازخواست کرد
|
[ترجمه بی نام] ناظم دانش آموز ی که به معلم توهین کرده بود را تنبیه کرد
|
[ترجمه گوگل]مدیر مدرسه دانش آموزی را که به معلمش توهین کرده سرزنش می کند [ترجمه ترگمان]مدیر مدرسه، دانش آموزی که به معلم خود توهین کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Agit-poppers constantly castigate pop for its dereliction of duty and its straying from being aligned.
[ترجمه گوگل]آژیت پاپرها دائماً پاپ را به دلیل کوتاهی در انجام وظیفه و دور شدن از همسو بودن سرزنش می کنند [ترجمه ترگمان]agit - poppers به طور مداوم به خاطر قصور در انجام وظیفه و straying از همسو شدن، پاپ را به خطر می اندازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Lydia did not castigate herself for so disliking a fellow-being, believing that it was sufficient merely to refrain from overt unkindness.
[ترجمه گوگل]لیدیا خود را به خاطر بیزاری از یک همنوع سرزنش نکرد، زیرا معتقد بود که صرفاً خودداری از نامهربانی آشکار کافی است [ترجمه ترگمان]لیدیا به خاطر این که از یک مرد نفرت داشت خوشش نمی آمد، چون معتقد بود که این فقط کافی است تا از unkindness overt خودداری کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She'd also had time to castigate herself for meekly following him inside.
[ترجمه گوگل]او همچنین وقت داشت که خودش را به خاطر متواضعانه دنبال کردن او در داخل سرزنش کند [ترجمه ترگمان]او همچنین وقتش را داشت که خودش را با تواضع تمام داخل اتاق کند و او را دنبال کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Do not castigate the very One that gave you life for life is not ending.
[ترجمه گوگل]کسی را که به شما زندگی داده است، تمام نمی شود، سرزنش نکنید [ترجمه ترگمان]همان چیزی را که به شما زندگی برای زندگی را به شما می دهد، فراموش نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Reconnoitring and collecting evidence is the first step castigate such crime.
[ترجمه گوگل]شناسایی و جمع آوری شواهد اولین گام برای محکوم کردن چنین جنایتی است [ترجمه ترگمان]جمع آوری شواهد و جمع آوری شواهد نخستین گام از این قبیل جنایت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She could not find sufficient reproaches with which to castigate herself.
[ترجمه گوگل]او نتوانست سرزنش کافی برای سرزنش خود بیابد [ترجمه ترگمان]نمی توانست از این سرزنش ها خودداری کند و خود را سرزنش کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Reconnoitring and collecting evidence is the first step to castigate such crime .
[ترجمه گوگل]شناسایی و جمع آوری شواهد اولین گام برای محکوم کردن چنین جنایتی است [ترجمه ترگمان]جمع آوری شواهد و جمع آوری شواهد اولین گام برای مقابله با این جرم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When two organizations fail to come to agreement to join forces, I don't believe that gives license for anyone, outside either organization, to take sides and publically castigate one of the parties.
[ترجمه گوگل]وقتی دو سازمان برای پیوستن به نیروها به توافق نمی رسند، من معتقد نیستم که اجازه نمی دهد کسی، خارج از هر یک از سازمان ها، طرفی بگیرد و علناً یکی از طرفین را محکوم کند [ترجمه ترگمان]زمانی که دو سازمان موفق به توافق برای پیوستن به نیروها نشدند، من باور نمی کنم که مجوز برای هر کسی، خارج از هر سازمان، مجوز بگیرد و به طور عام یکی از طرفین را به کار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• punish, scold, chastise, reprimand if you castigate someone or something, you scold or criticize them severely; a formal word.
پیشنهاد کاربران
ترجمه های دوستان به پارسی مقدس همگی درست بود. فقط اضافه میکنم ، castigate فرقش با rebuke و adminish و. . . . سایر واژگانی که معانی مشابه دارند, این است که تنوعی تنبیه و ضامن اجرایی در آن نهفته است. ... [مشاهده متن کامل]
مثال : The judge castigated him قاضی او را بازخواست کرد ، من با برگردان نکوهش کردن و انتقاد کردن موافق نیستم. Castigate بار مفهومی منفی و خشنی دارد. یک ضامن اجرایی پشتش هست.
verb [ obj] formal : to criticize ( someone ) harshly The author castigated the prime minister as an ineffective leader. — often for The judge castigated the lawyers for their lack of preparation. ... [مشاهده متن کامل]
He was castigated in the media for making millions of dollars while the company went bankrupt.