to cast shadow over sth تأثیرگذاشتن بر چیزی، سایه افکندن بر چیزی، تحت تأثیر قرار دادن چیزی How could he cast his shadow over the imaginations of them? چگونه می توانست سایه خود را بر تخیلات آنها بیفکند؟
ناراحت کردن
سایه انداختن، سایه ای که بواسطه مانع شدن جلوی منبع نور ایجاد میشه.