cast round

پیشنهاد کاربران

🔹 چشم چرخاندن برای یافتن چیزی / در جستجوی راه حل بودن / به دنبال چیزی گشتن
🔹 مثال ها:
He cast round the room for something to use as a weapon. او در اتاق چشم چرخاند تا چیزی برای دفاع پیدا کند.
...
[مشاهده متن کامل]

The team cast round for a new strategy after the failure. تیم پس از شکست به دنبال راهبردی جدید گشت.
She cast round desperately for someone to help her. او با اضطراب به دنبال کسی برای کمک گشت.
🔹 مترادف ها | : search � look around � scout � seek � explore
🔹 نکته ی فرهنگی و نمادین: در ادبیات، این عبارت می تونه نماد جستجوی درونی، سردرگمی، یا تلاش برای یافتن معنا باشه. در روان شناسی، ممکنه به عنوان نشانه ای از ذهن فعال و جستجوگر تعبیر بشه.

cast round, cast around, or cast about
دنبال چیزی گشتن، به دنبال چیزی رفتن