1. He often casts back his mind to his childhood.
[ترجمه گوگل]او اغلب ذهن خود را به دوران کودکی خود باز می گرداند
[ترجمه ترگمان]اغلب ذهنش را به دوران کود کیش می گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اغلب ذهنش را به دوران کود کیش می گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You only need to cast back a little and you'll remember the event.
[ترجمه گوگل]شما فقط باید کمی عقب نشینی کنید و رویداد را به خاطر خواهید آورد
[ترجمه ترگمان]تو فقط باید کمی عقب بکشی و آن رویداد را به یاد خواهی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو فقط باید کمی عقب بکشی و آن رویداد را به یاد خواهی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His daughter casts back to her grandmother.
[ترجمه sara] دخترش به مادربزرگش شباهت دارد.|
[ترجمه گوگل]دخترش به مادربزرگش برمی گردد[ترجمه ترگمان]دخترش نگاهی به مادربزرگش می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This romantic tale casts back to Ruritania especially in the implied distinction between city and country.
[ترجمه گوگل]این داستان عاشقانه به ویژه در تمایز ضمنی بین شهر و کشور به روریتانیا بازمی گردد
[ترجمه ترگمان]این داستان رمانتیک به Ruritania به خصوص در تمایز ضمنی بین شهر و کشور باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این داستان رمانتیک به Ruritania به خصوص در تمایز ضمنی بین شهر و کشور باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The wet pavements cast back mirror reflections.
[ترجمه گوگل]پیاده روهای خیس انعکاس آینه را به عقب می اندازند
[ترجمه ترگمان]سنگفرش ها پر از انعکاس آینه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سنگفرش ها پر از انعکاس آینه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The old worker cast back to his miserable childhood.
[ترجمه sara] کارگر پیر، دوران فلاکت بار کودکی خود را به یاد می آورد.|
[ترجمه گوگل]کارگر پیر به دوران کودکی بدبخت خود بازگشت[ترجمه ترگمان]کارگر پیر به دوران کودکی خود بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was taught how to cast back his fishing rod.
[ترجمه گوگل]به او آموزش داده شد که چگونه چوب ماهیگیری خود را عقب بیندازد
[ترجمه ترگمان]یاد گرفته بود که چطور چوب ماهیگیری خود را عقب بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یاد گرفته بود که چطور چوب ماهیگیری خود را عقب بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He cast back in his mind to remember when exactly he had last seen her.
[ترجمه گوگل]به ذهنش برگشت تا به یاد بیاورد آخرین بار کی او را دیده است
[ترجمه ترگمان]به یاد آورد که آخرین بار کی او را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به یاد آورد که آخرین بار کی او را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We cast back our minds to our first meeting.
[ترجمه گوگل]ما ذهن خود را به اولین ملاقات خود بازگردانیم
[ترجمه ترگمان]ما ذهنمان را به اولین جلسه cast
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما ذهنمان را به اولین جلسه cast
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You may remember, if you cast back for a few days.
[ترجمه گوگل]ممکن است به یاد بیاورید، اگر چند روز عقب نشینی کنید
[ترجمه ترگمان] ممکنه یادت باشه، اگه چند روزی برگردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ممکنه یادت باشه، اگه چند روزی برگردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In this part, I will explore the source of naissance, dialyse the fundamental model and cast back the history of transformation for localization.
[ترجمه گوگل]در این بخش، من منبع ناسانس را بررسی میکنم، مدل بنیادی را تحلیل میکنم و تاریخ تحول را برای بومیسازی بازمیگردانم
[ترجمه ترگمان]در این بخش، من منبع of را بررسی خواهم کرد، مدل اصلی را dialyse و تاریخچه تحول را برای localization باز می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این بخش، من منبع of را بررسی خواهم کرد، مدل اصلی را dialyse و تاریخچه تحول را برای localization باز می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید