لحاظ کردن یا در نظر گرفتن یک گروه بزرگ یا متنوع از افراد، ایده ها یا امکانات
مثال؛
... [مشاهده متن کامل]
امتحان کردن مسیرها یا چیزهای مختلف برای بیشتر کردن شانس موفقیت
کارهای مختلف زیادی انجام دادن به منظور پیدا کردن شغل بهتر و رسیدن به هدف مورد نظر
درخواست های زیادی برای شغل های مختلف دادن
درخواست های زیادی برای شغل های مختلف دادن
یک اصطلاح ماهیگیری اما در موارد دیگری هم کاربرد دارد بخصوص برای بدست آوردن شغل!
درگیر کردن تعداد بیشتری از مردم یا سایر چیزها، برای آنچه که می خواهید انجام دهید
- تور بزرگتری پهن کردن
- مناطق و جاهای بیشتری را دیدن یا سرزدن ( برای رسیدن به هدف مورد نظر )
... [مشاهده متن کامل]
I have to cast a wide net when going job hunting
من هنگامی که دنبال کار می روم باید جاهای بیشتری سر بزنم.
( من هنگام رفتن به شکار شغل، باید که یک تور وسیع پهن کنم تا شانس بیشتری برای بدام انداختن صیدم داشته باشم )
درگیر کردن تعداد بیشتری از مردم یا سایر چیزها، برای آنچه که می خواهید انجام دهید
- تور بزرگتری پهن کردن
- مناطق و جاهای بیشتری را دیدن یا سرزدن ( برای رسیدن به هدف مورد نظر )
... [مشاهده متن کامل]
من هنگامی که دنبال کار می روم باید جاهای بیشتری سر بزنم.
( من هنگام رفتن به شکار شغل، باید که یک تور وسیع پهن کنم تا شانس بیشتری برای بدام انداختن صیدم داشته باشم )