cash in on

/kæʃ ɪn ɑn//kæʃ ɪn ɒn/

1- تبدیل به پول نقد کردن، نقد کردن 2- (خودمانی) مردن، بهره گیری کردن از، سود بردن از

جمله های نمونه

1. Sensation - seeking newspapers tried to cash in on her misery.
[ترجمه گوگل]احساس - روزنامه های جست وجوگر سعی کردند از بدبختی او سود ببرند
[ترجمه ترگمان]به دنبال روزنامه ها می گشت و سعی می کرد از بدبختی او پول بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The record company was trying to cash in on her fame by releasing early teenage recordings.
[ترجمه گوگل]شرکت ضبط سعی داشت با انتشار آثار ضبط شده در دوران نوجوانی، از شهرت او سود ببرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت رکورد دار در تلاش بود تا با آزاد کردن فیلم های اولیه نوجوان از شهرت خود بهره مند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Worst still, she was planning to cash in on Ivor's insurance policies.
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، او قصد داشت از بیمه نامه های آیور پول نقد کند
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه این بود که او در حال برنامه ریزی برای پول نقد در سیاست های بیمه Ivor بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. George Bush could now cash in on the country's post-war confidence by launching another war on the black home-front.
[ترجمه گوگل]جورج بوش اکنون می‌تواند با راه‌اندازی جنگی دیگر در جبهه داخلی سیاه‌پوستان، اعتماد کشور پس از جنگ را جبران کند
[ترجمه ترگمان]جورج بوش اکنون می توانست با راه اندازی جنگ دیگری در جبهه سیاه، به اعتماد پس از جنگ کشور پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Van Poppel, the former phenom, has yet to cash in on his vast potential.
[ترجمه گوگل]ون پوپل، پدیده سابق، هنوز نتوانسته است از پتانسیل عظیم خود استفاده کند
[ترجمه ترگمان]وان Poppel، the سابق، هنوز هم به خاطر پتانسیل عظیم خود پول نقد دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Miller can cash in on her basketball talent by advertising athletic shoes.
[ترجمه گوگل]میلر می تواند استعداد بسکتبال خود را با تبلیغات کفش های ورزشی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]\"میلر\" با تبلیغات کفش های ورزشی می تواند پول نقد خود را بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fidelity Investments is hoping to cash in on some of this traffic by offering three new unit investment trusts.
[ترجمه گوگل]Fidelity Investments امیدوار است با ارائه سه واحد سرمایه گذاری جدید، بخشی از این ترافیک را نقد کند
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری های وفاداری به سرمایه گذاری در برخی از این ترافیک با ارائه سه مورد اعتماد واحد جدید امیدوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Have you noticed how the record companies cash in on the death of famous pop stars by re-releasing all their old records?
[ترجمه گوگل]آیا دقت کرده‌اید که چگونه شرکت‌های ضبط با انتشار مجدد تمام رکوردهای قدیمی‌شان، از مرگ ستاره‌های مشهور پاپ سود می‌برند؟
[ترجمه ترگمان]آیا متوجه شده اید که چگونه شرکت های ضبط موسیقی با انتشار مجدد تمام رکوردهای قدیمی خود چگونه پول نقد دریافت می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Still, I was determined to cash in on my success and maintain a high profile at the ground.
[ترجمه گوگل]با این حال، مصمم بودم که از موفقیت خود سود ببرم و جایگاه بالایی در زمین حفظ کنم
[ترجمه ترگمان]با این حال مصمم بودم که به خاطر موفقیت خودم پول نقد داشته باشم و یک پروفایل بلند را در زمین حفظ کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They can cash in on good ideas from staff and benefit from many small improvements and occasional large leaps forward.
[ترجمه گوگل]آنها می‌توانند از ایده‌های خوب کارکنان سود ببرند و از بسیاری از پیشرفت‌های کوچک و گاه‌گاهی جهش‌های بزرگ به جلو سود ببرند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند ایده های خوبی از جانب کارکنان داشته باشند و از پیشرفت های کوچک و جهش بزرگ گاه به جلو سود ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't try to cash in on me.
[ترجمه گوگل]سعی نکنید از من پول نقد کنید
[ترجمه ترگمان]سعی نکن به من پول بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A company can cash in on a fad such as Beanie Babies, Furbies, and Tickle Me Elmo dolls, but this is more a matter of luck and good timing than anything else.
[ترجمه گوگل]یک شرکت می‌تواند از مدهایی مانند عروسک‌های Beanie Babies، Furbies و Tickle Me Elmo سود نقد کند، اما این بیشتر از هر چیز دیگری یک موضوع شانس و زمان خوب است
[ترجمه ترگمان]یک شرکت می تواند با مد روز پول نقد مثل Beanie نوزاد، Furbies و Tickle و dolls را نقد کند، اما این بیشتر مربوط به شانس و زمانبندی خوب است تا هر چیز دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She loves purses. Maybe we can cash in on her popularity.
[ترجمه گوگل]او عاشق کیف پول است شاید بتوانیم از محبوبیت او سود ببریم
[ترجمه ترگمان] اون عاشق purses شاید بتونیم توی محبوبیت اون پول جمع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Manufacturers of raInwear were not slow to cash In on the prediction of a wet summer.
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان raInwear در پیش‌بینی تابستانی مرطوب در کسب درآمد کوتاهی نکردند
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان of در پیش بینی تابستان مرطوب آرام نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Let's cash in on the fine weather and go fishing.
[ترجمه گوگل]بیایید از آب و هوای خوب پول نقد کنیم و به ماهیگیری برویم
[ترجمه ترگمان]بیا در این هوای خوب پول نقد کنیم و بریم ماهیگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• take advantage of a situation, profit by

پیشنهاد کاربران

از چیزی پول درآوردن یا سود بردن
از فرصت استفاده کردن، فرصت را غنیمت شمردن، سوء استفاده کردن
To take unfair advantage
some observers thought the lawyers were cashing in on the tragedy

بپرس