caseload

/ˈkeɪsloʊd//ˈkeɪsləʊd/

(در مورد دادگاه ها و سازمان های خیریه و اجتماعی و غیره) تعداد پرونده ها یا مراجعین یا موکلان در زمان جاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the number of cases assigned, as to a social worker or parole officer, or handled, as by a court or welfare agency, at one time or during a specified period.

جمله های نمونه

1. the caseload of a social worker
پرونده های محوله به یک مدد کار اجتماعی

2. Social workers say the average caseload is 32 families per employee.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] مددکاران اجتماعی می گویند پرونده محوله هر یک به طور متوسط 32 خانوار است.
|
[ترجمه گوگل]مددکاران اجتماعی می گویند که میانگین پرونده برای هر کارمند 32 خانواده است
[ترجمه ترگمان]کارکنان اجتماعی می گویند متوسط caseload ۳۲ خانواده برای هر کارمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The overwhelming caseload has made the government reluctant to postpone trials, even though virtually all of the suspects lack defense attorneys.
[ترجمه مختار میرزایی] حجم بسیار زیاد پرونده ها باعث شده که دولت تمایلی برای به تعویق انداختن دادرسی نداشته باشد هر چند که اساسا تمام مظنونین هیچ وکیل مدافعی ندارند
|
[ترجمه گوگل]حجم گسترده پرونده ها باعث شده است که دولت تمایلی به به تعویق انداختن محاکمات نداشته باشد، اگرچه تقریباً همه مظنونان فاقد وکیل مدافع هستند
[ترجمه ترگمان]The با وجود آنکه عملا همه مظنونین فاقد وکلای مدافع هستند، دولت را بی میل به تعویق آزمایش ها کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its work force buckles under the 90, 000-prisoner caseload, as about 150 prosecution investigators struggle with some 600 cases each.
[ترجمه گوگل]نیروی کار این سازمان تحت حجم پرونده های 90000 زندانی است، زیرا حدود 150 بازپرس دادستانی هر کدام با حدود 600 پرونده دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه ترگمان]در حدود ۱۵۰ هزار زندانی تحت پی گرد قانونی قرار دارند که در حدود ۱۵۰ مامور پی گرد قانونی هر کدام با ۶۰۰ مورد مبارزه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The caseload does not need to go in its entirety to any replacing lawyer.
[ترجمه گوگل]نیازی نیست که پرونده به طور کامل به هیچ وکیلی جایگزین برسد
[ترجمه ترگمان]دولت نیازی ندارد که تمامیت خود را به هیچ یک از lawyer تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On a full caseload this is not too difficult to achieve.
[ترجمه گوگل]در یک پرونده کامل دستیابی به این امر چندان دشوار نیست
[ترجمه ترگمان]به طور کامل، دستیابی به این هدف بسیار دشوار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its caseload consists mainly of cases involving military personnel discharged for bad conduct or sentenced to prison under the Uniform Code of Military Justice.
[ترجمه گوگل]حجم پرونده آن عمدتاً شامل مواردی است که شامل پرسنل نظامی است که به دلیل رفتار بد مرخص شده یا طبق قانون یکسان عدالت نظامی به زندان محکوم شده اند
[ترجمه ترگمان]caseload عمدتا شامل مواردی است که پرسنل نظامی مسئول رفتار بد و یا محکوم شدن به زندان تحت قانون یکنواخت عدالت نظامی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even as the caseload has grown, federal judges' salaries have risen by only 39% since 1991 while the cost of living has gone up 50%.
[ترجمه گوگل]حتی با افزایش حجم پرونده ها، حقوق قضات فدرال از سال 1991 تنها 39 درصد افزایش یافته است در حالی که هزینه زندگی 50 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]حتی با رشد the، حقوق قضات فدرال از سال ۱۹۹۱ تاکنون تنها ۳۹ درصد افزایش یافته است در حالی که هزینه زندگی ۵۰ درصد افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are there any sex offenders in your caseload?
[ترجمه گوگل]آیا مجرمان جنسی در پرونده شما وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]تو پرونده هات offenders جنسی وجود داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The department's caseload was 1174 at the end of the year.
[ترجمه گوگل]تعداد پرونده های این بخش در پایان سال 1174 بود
[ترجمه ترگمان]در پایان سال تعداد معدودی از کارکنان اداره پست شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The small caseload does not justify the establishment of a specialized tribunal.
[ترجمه گوگل]حجم کم پرونده تشکیل دادگاه تخصصی را توجیه نمی کند
[ترجمه ترگمان]The کوچک تاسیس یک دادگاه تخصصی را توجیه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Caseload – Due to the judicial system's unfamiliarity with the science at this time, requests for DNA analysis were not in high demand.
[ترجمه گوگل]پرونده - به دلیل ناآشنایی سیستم قضایی با علم در این زمان، درخواست برای تجزیه و تحلیل DNA تقاضای زیادی نداشت
[ترجمه ترگمان]caseload - با توجه به آشنا بودن سیستم قضایی با علم در این زمان، درخواست ها برای تجزیه و تحلیل دی ان ای در تقاضای بالا نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. 'They will be less likely to enter the caseload to begin with, so we can focus on folks in the caseload who are high priority, ' said the administration official.
[ترجمه گوگل]این مقام دولت گفت: «آنها در ابتدا کمتر احتمال دارد وارد حجم پرونده شوند، بنابراین ما می‌توانیم روی افرادی در پرونده‌هایی که اولویت بالایی دارند تمرکز کنیم »
[ترجمه ترگمان]این مقام اداری گفت: آن ها احتمال کمتری دارند که وارد سیستم caseload شوند تا با آن ها شروع شود، بنابراین ما می توانیم بر روی کسانی که اولویت بالایی دارند تمرکز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cecil F. . Poole, who became a senior judge with a lightened caseload last January.
[ترجمه گوگل]سیسیل اف پول، که ژانویه گذشته با حجم کم پرونده ها به عنوان قاضی ارشد تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]سیسیل اف پول، که در ژانویه گذشته یک قاضی ارشد بود، به یک قاضی ارشد تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The team consists of two full-time social workers and one half-time, in addition to a team-leader who carries a caseload.
[ترجمه گوگل]این تیم متشکل از دو مددکار اجتماعی تمام وقت و یک نفر نیمه وقت، به اضافه یک رهبر تیم است که بار پرونده را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]این تیم متشکل از دو فعال اجتماعی تمام وقت و یک نیمه دیگر و همچنین یک رهبر تیمی است که a را حمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• contents of a case; number of cases handled during a specific period (in a court, clinic, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس