caseharden


(فلز کاری) دارای سطح سخت و نازک کردن، غالگذاری کردن، برون سخت کردن (به ویژه آهن)، پوست کلفت کردن، بی فکر و احساس کردن، سخت کردن روی فلز، فولادی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: casehardens, casehardening, casehardened
مشتقات: casehardened (adj.)
(1) تعریف: to form a hard thin surface on (an alloy of iron) by bonding with carbon under heat.

(2) تعریف: to make hard or indifferent, as through experience; inure.

انگلیسی به انگلیسی

• forge metal, harden metal; make unfeeling, make callous

پیشنهاد کاربران

بپرس