cased in

پیشنهاد کاربران

## 🔹 1. Meaning ( English فارسی )
**be cased in ( something ) **
= to be **completely covered, enclosed, or encased** in something — usually **solid, hard, or protective material**.
Often used **literally** for objects, **metaphorically** for emotions, armor, or isolation.
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 **فارسی:**
در چیزی پوشیده بودن / در چیزی محصور یا محکم بسته بودن / در چیزی غلاف یا پوشش داشتن
( در زبان تصویری: �تو یه پوسته / غلاف / زره پیچیده شدن� )
- - -
## 🔹 2. معادل های فارسی ( رسمی محاوره ای )
* در چیزی محصور بودن
* در پوسته ای پوشیده بودن
* در زره پیچیده شدن
* در غلاف چیزی بودن
* درون پوشش قرار گرفتن
* توی یه لایه بسته شدن
* پیچیده شده توی. . . ( محاوره ای )
- - -
## 🔹 3. 10 Examples in Different Contexts
### 🧱 1. Literal / Physical
**The ancient body was cased in layers of linen and resin. **
جسد باستانی در لایه هایی از کتان و صمغ پیچیده شده بود.
( یعنی مومیایی شده بود. )
- - -
### 🧍‍♂️ 2. Armor / Historical
**The knight was cased in heavy steel from head to toe. **
شوالیه از سر تا پا در زره فولادی پیچیده شده بود.
( زره پوش کامل. )
- - -
### 💎 3. Object / Material
**The jewel was cased in a glass dome. **
جواهر درون گنبد شیشه ای قرار داشت.
( در محفظه ای محافظ. )
- - -
### 💀 4. Scientific / Fossil
**The specimen was cased in a block of solid rock. **
نمونه در توده ای از سنگ سخت محصور شده بود.
( اصطلاح فنی زمین شناسی. )
- - -
### 💔 5. Metaphorical / Emotional
**Her heart seemed cased in ice. **
قلبش انگار در یخ پیچیده شده بود.
( یعنی سرد، بی احساس یا بسته. )
- - -
### 🧠 6. Psychological
**He was cased in his own defenses, unreachable by others. **
در دفاع های روانی خودش محصور بود و دیگران بهش دسترسی نداشتند.
( یعنی خودبسته و انزواطلب. )
- - -
### 🎭 7. Literary / Poetic
**The city lay cased in fog, silent as a sleeping beast. **
شهر در مه غلیظی پیچیده بود، ساکت مثل جانوری خفته.
( تصویرسازی شاعرانه. )
- - -
### ⚙️ 8. Technical / Mechanical
**The motor is cased in a protective housing. **
موتور در محفظه ای محافظ قرار دارد.
( زبان فنی مهندسی. )
- - -
### 🔒 9. Symbolic
**His words were cased in politeness, hiding sharp intentions. **
حرف هایش در پوشش ادب پیچیده شده بود و نیت تیزی پشتش پنهان بود.
( طنز از نفاق مودبانه. )
- - -
### 🧊 10. Dark Humor
**My emotions are cased in sarcasm — climate - controlled and bulletproof. **
احساساتم توی طعنه پوشیده ست؛ با تهویه مطبوع و ضدگلوله!
( کمدی سیاه از پوسته سازی احساسی. )
- - -
## 🔹 Etymology ( ریشه شناسی )
* از **“case” ( اسم ) ** به معنی “container, covering” در انگلیسی میانه ( از فرانسوی *casse*, لاتین *capsa* = box, chest* ) .
* فعل **“to case”** در قرن ۱۵ به معنی “to enclose in a case or cover” شکل گرفت.
* **“be cased in”** یعنی �درون محفظه ای قرار داده شدن / محصور شدن�.
* به مرور معنای استعاری پیدا کرد ( از قرن ۱۸ به بعد ) : “to be emotionally or psychologically enclosed. ”
- - -
## 🔹 Related Expressions / Collocations
| Expression | Meaning |
| - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
| **be encased in** | در چیزی محصور بودن ( معادل رسمی تر ) |
| **be wrapped in / shrouded in** | پوشیده بودن در چیزی ( رایج در ادبیات ) |
| **be enclosed in** | درون چیزی بسته بودن |
| **be sealed in** | مهر و موم بودن در چیزی |
| **be armored in** | در زره یا محافظ بودن |
| **be trapped in** | گیر کردن در چیزی ( منفی تر ) |
- - -
## 🔹 Synonyms / Paraphrases
* be enclosed in
* be wrapped in
* be surrounded by
* be covered with
* be imprisoned in
* be sealed inside
* be armored with
- - -
## 🔹 ۵ Example Sentences ( Various Registers )
### 1. Literary
**The mountain was cased in snow, majestic and untouchable. **
کوه در برف پوشیده شده بود، باشکوه و دست نیافتنی.
- - -
### 2. Emotional / Psychological
**He was cased in pride, unable to admit he was wrong. **
در غرورش محصور بود و نمی توانست اشتباهش را بپذیرد.
- - -
### 3. Technical
**The wiring is cased in PVC tubing for safety. **
سیم کشی برای ایمنی در لوله PVC پوشیده شده است.
- - -
### 4. Symbolic
**Her kindness was cased in sarcasm — you had to dig to find it. **
مهربانی اش در طعنه پیچیده شده بود، باید می گشتی تا پیداش کنی.
- - -
### 5. Historical
**The mummy was cased in layers of bandages soaked in resin. **
مومیایی در لایه هایی از باند آغشته به صمغ پیچیده شده بود.
- - -
## 🔹 Tone & Register Summary
| ویژگی | توضیح |
| : - - - - - - - - - - - - - - - - - | : - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
| **لحن اصلی** | رسمی / ادبی / توصیفی |
| **کاربرد استعاری** | زیاد ( در احساسات، غرور، سکوت، زره، مه، یخ. . . ) |
| **رسمیت** | متوسط تا بالا |
| **بار احساسی** | منفی یا خنثی ( بسته بودن، انزوا، سردی ) |
| **سطح زبانی** | C1–C2 ( formal - literary mastery ) |