## 🔹 1. Meaning ( English فارسی )
**points ( plural, British English ) **
= A section of railway track with movable rails that guide a train from one track to another.
* ( American English equivalent: **switches** or **turnouts**. ) *
... [مشاهده متن کامل]
🔸 **فارسی:**
سوزن ریل / سوزن راه آهن / محل تغییر مسیر قطار
- - -
## 🔹 2. معادل های فارسی ( رسمی محاوره ای )
* سوزن راه آهن
* تغییر مسیر ریل
* محل تقاطع خطوط راه آهن
* ریل متحرک ( محاوره ای تر )
* نقطه ی انشعاب ریل
- - -
## 🔹 3. 10 Examples in Different Contexts
### 🚂 1. Basic Descriptive
**The train rattled over the points. **
قطار با صدای تق تق از روی سوزن عبور کرد.
( ریل عوض شد و صدای معروفش دراومد. )
- - -
### 🧭 2. Technical
**The signalman changed the points to divert the train onto the sideline. **
اپراتور سوزن را تغییر داد تا قطار به خط فرعی هدایت شود.
( یعنی مسیر عوض شد. )
- - -
### ⚙️ 3. Operational
**The points failed, causing major delays during rush hour. **
خرابی سوزن باعث تأخیرهای گسترده در ساعت شلوغی شد.
( یعنی سیستم تغییر مسیر از کار افتاد. )
- - -
### 🚉 4. Maintenance
**Track workers are inspecting the points near the main junction. **
کارگران خط در حال بررسی سوزن های نزدیک تقاطع اصلی اند.
( چک فنی ریل ها. )
- - -
### 🪛 5. Instructional
**Always make sure the points are correctly set before allowing a train through. **
همیشه قبل از عبور قطار مطمئن شو که سوزن درست تنظیم شده.
( یعنی چک ایمنی مسیر. )
- - -
### 🔥 6. Accident Report
**The crash was caused by a misaligned set of points. **
تصادف به دلیل تنظیم نادرست سوزن ها رخ داد.
( ریل اشتباه تنظیم شده بود. )
- - -
### 🏗️ 7. Historical
**Early railway points were operated manually using levers. **
در اوایل، سوزن های راه آهن به صورت دستی با اهرم جابجا می شدند.
( قبل از برق دار شدن سیستم ها. )
- - -
### 🧠 8. Metaphorical
**At that moment, his life switched tracks — as if someone had changed the points. **
در آن لحظه زندگی اش عوض مسیر داد — انگار کسی سوزن مسیرش را جابه جا کرده بود.
( استعاره از تغییر مسیر زندگی. )
- - -
### 😂 9. Humorous
**My career feels like a train stuck on the wrong points. **
شغلم مثل قطاریه که روی سوزن اشتباه گیر کرده!
( طعنه از حس درجا زدن. )
- - -
### 📺 10. Media / Reporting
**Network Rail confirmed the points near Clapham Junction were repaired overnight. **
شرکت راه آهن اعلام کرد سوزن های نزدیک ایستگاه کلاپم شبانه تعمیر شدند.
( سبک خبری رسمی بریتیش. )
- - -
## 🔹 Etymology ( ریشه شناسی )
* از قرن **نوزدهم میلادی** در انگلیسی بریتانیایی،
واژه **“points”** از **“switching points”** گرفته شد — یعنی نقاطی که مسیر ریل *اشاره یا تعیین* می شود.
* در آمریکایی، اصطلاح ساده تر **“switch”** جایگزین شد.
* هنوز در بریتانیا، ایرلند، و کشورهای Commonwealth اصطلاح **points** رایجه.
- - -
## 🔹 Related Expressions / Collocations
| Collocation | Meaning |
| - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
| **change the points** | مسیر ریل را عوض کردن |
| **set the points** | تنظیم مسیر درست |
| **points failure** | خرابی سوزن |
| **points operator** | اپراتور سوزن / تنظیم کننده مسیر |
| **points lever** | اهرم تغییر مسیر |
| **automatic points** | سوزن خودکار |
| **points and signals** | مجموعه کنترل مسیر و علائم |
- - -
## 🔹 Synonyms / Paraphrases
* ( US ) **railroad switch**
* ( technical ) **turnout**
* **track junction**
* **rail crossing mechanism**
* ( metaphorical ) **diversion point**
- - -
## 🔹 ۵ Example Sentences in Various Registers
### 1. Technical / British Rail
**A points failure at Euston caused massive disruptions. **
خرابی سوزن در ایستگاه یوستون باعث اختلال گسترده شد.
- - -
### 2. Maintenance
**The engineer greased the points to prevent friction. **
مهندس سوزن ها را روغن کاری کرد تا اصطکاک کم شود.
- - -
### 3. Historical
**Old points were controlled by signal boxes and manual levers. **
سوزن های قدیمی توسط اتاق فرمان و اهرم دستی کنترل می شدند.
- - -
### 4. Metaphorical / Poetic
**He stood at the points of his destiny, unsure which track to follow. **
در سوزن سرنوشتش ایستاده بود، نمی دانست کدام مسیر را انتخاب کند.
- - -
### 5. Ironic
**Our project derailed before anyone could change the points. **
پروژه مون از ریل خارج شد قبل از اینکه کسی سوزن رو عوض کنه!
- - -
## 🔹 Tone & Register Summary
| ویژگی | توضیح |
| : - - - - - - - - - - - - - - - - - | : - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
| **لحن اصلی** | فنی، صنعتی، بریتیش |
| **کاربرد استعاری** | بله – برای تغییر مسیر یا تصمیم در زندگی |
| **رسمیت** | رسمی تا نیمه رسمی |
| **بار احساسی** | خنثی در فنی، استعاری مثبت یا تلخ در ادبی |
| **سطح زبانی** | C1 تخصصی / C2 در کاربرد استعاری |
... [مشاهده متن کامل]
🔸 **فارسی:**
سوزن ریل / سوزن راه آهن / محل تغییر مسیر قطار
- - -
## 🔹 2. معادل های فارسی ( رسمی محاوره ای )
* سوزن راه آهن
* تغییر مسیر ریل
* محل تقاطع خطوط راه آهن
* ریل متحرک ( محاوره ای تر )
* نقطه ی انشعاب ریل
- - -
قطار با صدای تق تق از روی سوزن عبور کرد.
( ریل عوض شد و صدای معروفش دراومد. )
- - -
اپراتور سوزن را تغییر داد تا قطار به خط فرعی هدایت شود.
( یعنی مسیر عوض شد. )
- - -
### ⚙️ 3. Operational
خرابی سوزن باعث تأخیرهای گسترده در ساعت شلوغی شد.
( یعنی سیستم تغییر مسیر از کار افتاد. )
- - -
کارگران خط در حال بررسی سوزن های نزدیک تقاطع اصلی اند.
( چک فنی ریل ها. )
- - -
همیشه قبل از عبور قطار مطمئن شو که سوزن درست تنظیم شده.
( یعنی چک ایمنی مسیر. )
- - -
تصادف به دلیل تنظیم نادرست سوزن ها رخ داد.
( ریل اشتباه تنظیم شده بود. )
- - -
### 🏗️ 7. Historical
در اوایل، سوزن های راه آهن به صورت دستی با اهرم جابجا می شدند.
( قبل از برق دار شدن سیستم ها. )
- - -
در آن لحظه زندگی اش عوض مسیر داد — انگار کسی سوزن مسیرش را جابه جا کرده بود.
( استعاره از تغییر مسیر زندگی. )
- - -
شغلم مثل قطاریه که روی سوزن اشتباه گیر کرده!
( طعنه از حس درجا زدن. )
- - -
شرکت راه آهن اعلام کرد سوزن های نزدیک ایستگاه کلاپم شبانه تعمیر شدند.
( سبک خبری رسمی بریتیش. )
- - -
## 🔹 Etymology ( ریشه شناسی )
* از قرن **نوزدهم میلادی** در انگلیسی بریتانیایی،
واژه **“points”** از **“switching points”** گرفته شد — یعنی نقاطی که مسیر ریل *اشاره یا تعیین* می شود.
* در آمریکایی، اصطلاح ساده تر **“switch”** جایگزین شد.
* هنوز در بریتانیا، ایرلند، و کشورهای Commonwealth اصطلاح **points** رایجه.
- - -
| - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
| **change the points** | مسیر ریل را عوض کردن |
| **set the points** | تنظیم مسیر درست |
| **points failure** | خرابی سوزن |
| **points operator** | اپراتور سوزن / تنظیم کننده مسیر |
| **points lever** | اهرم تغییر مسیر |
| **automatic points** | سوزن خودکار |
| **points and signals** | مجموعه کنترل مسیر و علائم |
- - -
- - -
خرابی سوزن در ایستگاه یوستون باعث اختلال گسترده شد.
- - -
مهندس سوزن ها را روغن کاری کرد تا اصطکاک کم شود.
- - -
سوزن های قدیمی توسط اتاق فرمان و اهرم دستی کنترل می شدند.
- - -
در سوزن سرنوشتش ایستاده بود، نمی دانست کدام مسیر را انتخاب کند.
- - -
پروژه مون از ریل خارج شد قبل از اینکه کسی سوزن رو عوض کنه!
- - -
| ویژگی | توضیح |
| : - - - - - - - - - - - - - - - - - | : - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
| **لحن اصلی** | فنی، صنعتی، بریتیش |
| **کاربرد استعاری** | بله – برای تغییر مسیر یا تصمیم در زندگی |
| **رسمیت** | رسمی تا نیمه رسمی |
| **بار احساسی** | خنثی در فنی، استعاری مثبت یا تلخ در ادبی |
| **سطح زبانی** | C1 تخصصی / C2 در کاربرد استعاری |
دید زدن یک مکان جهت دزدی کردن