casanova

/ˌkæsəˈnoʊvə//ˌkæsəˈnəʊvə/

مرد زن باز، مردی که چند معشوق دارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: Giovanni Jacopo, an Italian adventurer and writer (1725-98).
مشابه: seducer

(2) تعریف: a man who is known for his many love affairs; seducer; Don Juan.
مترادف: Don Juan, ladies' man, libertine, rake, seducer
مشابه: ladykiller, lecher, Lothario, profligate, Romeo, romeo, rou�

جمله های نمونه

1. Robert, the Casanova of the plains, was in a nicely stirred frenzy of desire and frustration.
[ترجمه گوگل]رابرت، کازانووای دشت، در شور و هیجانی از میل و سرخوردگی بود
[ترجمه ترگمان]کازانووا، کازانووا از دشت ها، در هیجانی شدید از اشتیاق و ناامیدی به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Never, not even when some aroused, overweight, ugly Casanova had tried to paw her.
[ترجمه گوگل]هرگز، حتی زمانی که برخی کازانووای زشت، برانگیخته، اضافه وزن، سعی کرده بودند او را پنجه بزنند
[ترجمه ترگمان]هرگز، حتی وقتی که یک مرد چاق و زشت و زشت سعی کرده بود او را پنجه نرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dave obviously thought he was a real Casanova.
[ترجمه گوگل]دیو آشکارا فکر می کرد که او یک کازانووا واقعی است
[ترجمه ترگمان] دیو \"مشخصا فکر می کرد که اون زن\" Casanova \"- ه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How do I know you're really Casanova ?
[ترجمه گوگل]از کجا بفهمم که شما واقعا کازانووا هستید؟
[ترجمه ترگمان]از کجا بدونم که واقعا Casanova؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Just like there has been a Casanova, there has also been a Cleopatra.
[ترجمه گوگل]درست مانند یک کازانووا، یک کلئوپاترا نیز وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]درست مثل این است که کازانووا است، یک کلئوپاترا هم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Casanova: Be the flame - not the moth.
[ترجمه گوگل]کازانووا: شعله باش - نه پروانه
[ترجمه ترگمان]کازانووا: آتش باشد، نه پروانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Casanova, the infamous womanizer, made a habit of drinking chocolate before his romantic escapades.
[ترجمه گوگل]کازانووا، زن بدنام، قبل از فرارهای عاشقانه اش عادت به نوشیدن شکلات کرد
[ترجمه ترگمان]خانم Casanova، یک زن هرزه infamous، عادت داشت که قبل از escapades his، شکلات بنوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Casanova: Well, were obviously talking about the same person.
[ترجمه گوگل]کازانووا: خب، واضح است که درباره همان شخص صحبت می‌کردیم
[ترجمه ترگمان]خب، واضحه که ما داریم راجع به یه نفر حرف می زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is this the palazzo of Signor Casanova?
[ترجمه گوگل]آیا این کاخ سیگنور کازانووا است؟
[ترجمه ترگمان]اینجا کاخ آقای Casanova هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As I scanned my class of Casanova boys and chaste girls, it dawned on me that the only thing the survey revealed was what we wanted to be true.
[ترجمه گوگل]وقتی کلاسم از پسران و دختران پاکدامن کازانووا را اسکن می‌کردم، متوجه شدم که تنها چیزی که نظرسنجی نشان داد آنچه می‌خواستیم درست باشد
[ترجمه ترگمان]همان طور که کلاس من از بچه های Casanova و دخترهای پاک دامن را اسکن می کردم، برایم روشن شد که تنها چیزی که نشان می دهد چیزی است که ما می خواهیم حقیقت داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And please don't think of him as some Casanova running around taking advantage of country girls.
[ترجمه گوگل]و لطفاً او را به عنوان کازانووا در حال دویدن از دختران روستایی تصور نکنید
[ترجمه ترگمان]و لطفا بهش فکر نکن که یه خانم باز هم داره از این سو استفاده می کنه تا از دخترهای دهاتی سو استفاده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Adriana:take it easy Casanova; i was only pulling your leg. i guess the drama lessons are really payig off.
[ترجمه گوگل]آدریانا: خیالت راحت کازانووا من فقط پای تو را می کشیدم من حدس می‌زنم که درس‌های نمایشنامه واقعاً سودمند هستند
[ترجمه ترگمان] سخت نگیر خانوم باز - من فقط پات رو می کشیدم پایین - فکر کنم درس های drama واقعا بی payig
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. “I am presenting ‘Casanova, ’ a comedy musicale in the Place San Marco in Venice next July, ” says Mr. Cardin.
[ترجمه گوگل]آقای کاردین می‌گوید: «کازانووا، یک موزیکال کمدی را در جولای آینده در میدان سن مارکو در ونیز ارائه می‌کنم
[ترجمه ترگمان]آقای Cardin می گوید: \"من در حال ارائه\" کازانووا \" هستم که در ماه جولای آینده در میدان سن مارکو در ونیز به نمایش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Casanova the famous writer who had lots of love affairs, so his name has become synonymous with a Don Juan type of character.
[ترجمه گوگل]کازانووا نویسنده مشهوری که روابط عاشقانه زیادی داشت، بنابراین نام او مترادف با شخصیت دون خوان شده است
[ترجمه ترگمان]کازانووا نویسنده مشهوری بود که ماجراهای عشقی بسیاری داشت، بنابراین نام او مترادف با نوع دون ژوان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• giovanni jacopo casanova (1725-1798), italian adventurer and writer; womanizer, great lover; family name

پیشنهاد کاربران

کَسِ نُووا
________________________________________
🔸 معادل فارسی:
زن باره / عاشق پیشه ی افراطی / مرد اغواگر
در زبان محاوره ای:
دون ژوان، زن دوست، دل باز، عاشق پیشه ی حرفه ای، مخ زن قهار
...
[مشاهده متن کامل]

________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فرهنگی – مردی با روابط عاشقانه ی متعدد ) :**
برای توصیف مردی که به خاطر جذابیت، اغواگری، و روابط متعدد عاشقانه یا جنسی شناخته می شود
مثال: He’s a real Casanova—always surrounded by admirers.
واقعاً یه زن باره است—همیشه دور و برش پر از طرفدارای عاشق.
2. ** ( طنزآمیز یا تحقیرآمیز – بی ثباتی در روابط ) :**
گاهی با بار منفی برای اشاره به مردی که روابط سطحی، بی ثبات، یا صرفاً جنسی دارد
مثال: Don’t trust him, he’s just a Casanova.
بهش اعتماد نکن، فقط یه زن باره ست.
3. ** ( تاریخی – شخصیت واقعی ) :**
اشاره به **Giovanni Giacomo Casanova** ( ۱۷۲۵–۱۷۹۸ ) ، نویسنده، دیپلمات، و ماجراجوی ایتالیایی که به خاطر خاطراتش از روابط عاشقانه و زندگی پرماجرا مشهور شد
مثال: Casanova’s memoirs are a window into 18th - century libertine culture.
خاطرات کازانووا دریچه ای ست به فرهنگ آزادمنشانه ی قرن هجدهم.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
womanizer – playboy – flirt – seducer – Don Juan – heartbreaker – charmer
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
از نام خانوادگی **Giacomo Casanova** گرفته شده، که به خاطر سبک زندگی اش به نماد مردان زن دوست و اغواگر تبدیل شد.
در قرن نوزدهم، نام او به صورت استعاری وارد زبان انگلیسی شد.

مرد زن باره
مرد زن باز، مردی که همش هر سری چشمش دنبال یه دختره، دوباهر سری بعدی یک دختر دیگه