carved

/ˈkɑːrv//kɑːv/

معنی: حک شده
معانی دیگر: (verb transitive) حک کردن، تراشیدن، کنده کاری کردن، بریدن

جمله های نمونه

1. he carved two wooden statues
او دو تندیس چوبی حک کرد.

2. pari carved me a piece of chicken breast
پری یک قطعه گوشت سینه ی مرغ برایم برید.

3. valleys carved by vigorous youthful streams
دره هایی که توسط جویبارهای نیرومند و کاوا حفاری شده اند

4. a beautifully carved door
دری که به طور زیبایی حکاکی (کنده کاری) شده است.

5. he had carved his initials on the tree
او حروف اول نام خود را بر درخت کنده بود.

6. she has carved out an important position for herself in the foreign office
او در وزارت خارجه برای خود پست مهمی کسب کرده است.

7. the butcher carved out the bones
قصاب استخوان ها را برید و در آورد.

8. the garden was carved up and sold
باغ تکه تکه شد و به فروش رفت.

9. the airport had been carved out of a large forest
فرودگاه در جنگل بزرگی احداث شده بود.

10. This totem pole is carved from/out of a single tree trunk.
[ترجمه گوگل]این قطب توتم از/خارج از یک تنه تک درخت حک شده است
[ترجمه ترگمان]این تیر totem از یک تنه یک درخت تراشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Someone had carved their initials on the tree.
[ترجمه گوگل]یک نفر حروف اول آنها را روی درخت حک کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک نفر حروف اول آن ها را روی درخت حک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He carved up the roast beef and gave each of us a portion.
[ترجمه گوگل]او رست بیف را حک کرد و به هر کدام از ما یک سهم داد
[ترجمه ترگمان]گوشت کبابی را تراشید و قسمتی از ما را به ما داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A set of twenty-four carved and gilded chairs appear on the inventory of the house for 173
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از بیست و چهار صندلی کنده کاری شده و طلاکاری شده در فهرست موجودی خانه به مدت 173 ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از بیست و چهار صندلی حکاکی شده و طلاکاری شده روی فهرست خانه شماره ۱۷۳ ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He carved out a career for himself by hard work.
[ترجمه گوگل]او با سخت کوشی برای خود شغلی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]اون با تلاش زیاد یه شغل برای خودش تراشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The valley was carved out by glaciers.
[ترجمه گوگل]این دره توسط یخچال های طبیعی حک شده بود
[ترجمه ترگمان]این دره با یخچال های طبیعی حکاکی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They carved the territory up into three provinces.
[ترجمه گوگل]آنها این قلمرو را به سه استان تقسیم کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها قلمرو خود را به سه استان تبدیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حک شده (صفت)
carved

انگلیسی به انگلیسی

• formed by carving; artistically cut from wood or stone

پیشنهاد کاربران

بپرس