(مثل چرخ یا فرفره) دور خود چرخیدن، (به ترتیب روی دست ها و پاها و از پهلو نه از جلو یا عقب) چرخ زدن، کله معلق زدن، چرخ گاری، چرخ زنی، چرخش، کله معلق زدن چرخ گاری چرخزنی
• (1)تعریف: a sideways somersault with the arms and legs extended like wheel spokes.
• (2)تعریف: the wheel of a cart.
جمله های نمونه
1. The light aircraft then cartwheeled, trapping both men.
[ترجمه 🌹] سپس هواپیما های بزرگ به پر واز در امدند و انهارا گرفتند
|
[ترجمه گوگل]سپس هواپیمای سبک چرخید و هر دو مرد را به دام انداخت [ترجمه ترگمان]سپس هواپیماهای سبک به پرواز درآمدند و هر دو مرد را به دام انداختند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The children were doing cartwheels in the park.
[ترجمه 🙂] بچه ها در پارک کله ملق زدن بازی میکردن
|
[ترجمه 🤩🤩] بچه ها در پارک پشتک می زدند
|
[ترجمه گوگل]بچه ها در پارک چرخ می زدند [ترجمه ترگمان]بچه ها در پارک cartwheels می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A few players turned cartwheels at the edge of the field to celebrate their victory.
[ترجمه گوگل]چند بازیکن در لبه زمین چرخ های چرخ دستی را چرخاندند تا پیروزی خود را جشن بگیرند [ترجمه ترگمان]تعدادی از بازیکنان به سمت حاشیه میدان رفتند تا پیروزی خود را جشن بگیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You might be able to get a cart-wheel of your own from a local bygone auction or junk yard.
[ترجمه گوگل]ممکن است بتوانید چرخ دستی خود را از یک حراج قدیمی محلی یا حیاط آشغال تهیه کنید [ترجمه ترگمان]ممکن است بتوانید یک چرخ ارابه را از یک حراج کهنه و کهنه، از یک حیاط کهنه و کهنه بگیرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A cartwheel is one of my favourite ways to grow herbs.
[ترجمه گوگل]چرخ چرخ دستی یکی از راه های مورد علاقه من برای پرورش گیاهان دارویی است [ترجمه ترگمان]A یکی از روش های مورد علاقه من برای کاشت گیاهان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One of them had window-boxes and a cartwheel propped against the wall by the door.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها دارای جعبه های پنجره و یک چرخ چرخ دستی بود که به دیوار کنار در چسبیده بود [ترجمه ترگمان]یکی از آن ها جعبه پنجره داشت و روی دیوار کنار در روی دیوار لم داده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He could do somersaults and cartwheels and he could walk on his hands carrying a plate of Eccles cakes on one foot.
[ترجمه گوگل]او میتوانست سالتو و چرخهای چرخدار انجام دهد و میتوانست روی دستانش راه برود و یک بشقاب کیک اکلس را روی یک پا حمل کند [ترجمه ترگمان]می توانست پشتک بزند، و در حالی که یک بشقاب کیک Eccles را روی یک پایش حمل می کرد، می توانست راه برود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Little girls did cartwheels and then tried for interceptions.
[ترجمه گوگل]دختران کوچولو گاری چرخ میکردند و سپس برای رهگیری تلاش میکردند [ترجمه ترگمان]بعضی از دخترهای کوچک چرخ می زدند و به دنبال interceptions می گشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Finally, GMTI performance of two typical systems, Cartwheel and Pendulum, is analyzed through computer simulation.
[ترجمه گوگل]در نهایت، عملکرد GMTI دو سیستم معمولی، Cartwheel و Pendulum، از طریق شبیهسازی کامپیوتری تحلیل میشود [ترجمه ترگمان]در نهایت عملکرد GMTI دو سیستم معمولی، cartwheel و Pendulum، از طریق شبیه سازی کامپیوتری تجزیه و تحلیل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Equipped with special cartwheel, protect the road without damage.
[ترجمه گوگل]مجهز به چرخ چرخ مخصوص، از جاده بدون آسیب محافظت کنید [ترجمه ترگمان]با فلک و فلک و فلک و فلک، بدون آسیب و فلک از جاده محافظت کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Cartwheel: A sideways acrobatic roll with the arms and legs extended.
[ترجمه گوگل]چرخ چرخ: یک رول آکروباتیک به طرفین با بازوها و پاها [ترجمه ترگمان]cartwheel: یک حرکت acrobatic بر روی بازوها و پاها دراز می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I can do a cartwheel and play the piano, and write and read.
[ترجمه گوگل]من می توانم چرخ دستی بزنم و پیانو بزنم و بنویسم و بخوانم [ترجمه ترگمان]می توانم روی پیانو بازی کنم و پیانو بزنم و بخوانم و بخوانم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Josh doing a running cartwheel, jumping up and catching the monkey bars, and pulling himself rapidly across hand-over-hand.
[ترجمه گوگل]جاش در حال دویدن چرخ چرخ دستی، پریدن از بالا و گرفتن میلههای میمون، و به سرعت خود را با دست روی دست میکشد [ترجمه ترگمان]جاش روی چرخ و فلک دراز کشید و از جا جست و به طرف میله ها دوید و به سرعت خود را از دست او بیرون کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In traditional opera a comedian in military plays often cartwheels on the stage.
[ترجمه گوگل]در اپرای سنتی یک کمدین در نمایش های نظامی اغلب روی صحنه می چرخد [ترجمه ترگمان]در اپرا سنتی، یک کمدین در نمایش های نظامی اغلب در صحنه نمایش داده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• wheel of a cart; somersault performed sideways, lateral handspring if you turn a cartwheel, you do a fast, circular movement by falling sideways, supporting your body with one hand after the other until you are standing again. if a vehicle or a plane cartwheels, it turns over several times very quickly.
پیشنهاد کاربران
خرچو فلک کله کوچولی
چرخ و فلک زدن
همون طور که دوستان گفتن حرکت چرخ وفلک در ژیمناستیک عکس ها: اولی Cartwheel حرکت چرخ وفلک دومی Round off سومی Back hand Spring چهارمی Front Somersault