cartwheel

/ˈkɑːrˌtwil//ˈkɑːtwiːl/

(مثل چرخ یا فرفره) دور خود چرخیدن، (به ترتیب روی دست ها و پاها و از پهلو نه از جلو یا عقب) چرخ زدن، کله معلق زدن، چرخ گاری، چرخ زنی، چرخش، کله معلق زدن چرخ گاری چرخزنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sideways somersault with the arms and legs extended like wheel spokes.

(2) تعریف: the wheel of a cart.

جمله های نمونه

1. The light aircraft then cartwheeled, trapping both men.
[ترجمه 🌹] سپس هواپیما های بزرگ به پر واز در امدند و انهارا گرفتند
|
[ترجمه گوگل]سپس هواپیمای سبک چرخید و هر دو مرد را به دام انداخت
[ترجمه ترگمان]سپس هواپیماهای سبک به پرواز درآمدند و هر دو مرد را به دام انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The children were doing cartwheels in the park.
[ترجمه 🙂] بچه ها در پارک کله ملق زدن بازی میکردن
|
[ترجمه 🤩🤩] بچه ها در پارک پشتک می زدند
|
[ترجمه گوگل]بچه ها در پارک چرخ می زدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در پارک cartwheels می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A few players turned cartwheels at the edge of the field to celebrate their victory.
[ترجمه گوگل]چند بازیکن در لبه زمین چرخ های چرخ دستی را چرخاندند تا پیروزی خود را جشن بگیرند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از بازیکنان به سمت حاشیه میدان رفتند تا پیروزی خود را جشن بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You might be able to get a cart-wheel of your own from a local bygone auction or junk yard.
[ترجمه گوگل]ممکن است بتوانید چرخ دستی خود را از یک حراج قدیمی محلی یا حیاط آشغال تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]ممکن است بتوانید یک چرخ ارابه را از یک حراج کهنه و کهنه، از یک حیاط کهنه و کهنه بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A cartwheel is one of my favourite ways to grow herbs.
[ترجمه گوگل]چرخ چرخ دستی یکی از راه های مورد علاقه من برای پرورش گیاهان دارویی است
[ترجمه ترگمان]A یکی از روش های مورد علاقه من برای کاشت گیاهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of them had window-boxes and a cartwheel propped against the wall by the door.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها دارای جعبه های پنجره و یک چرخ چرخ دستی بود که به دیوار کنار در چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها جعبه پنجره داشت و روی دیوار کنار در روی دیوار لم داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He could do somersaults and cartwheels and he could walk on his hands carrying a plate of Eccles cakes on one foot.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست سالتو و چرخ‌های چرخ‌دار انجام دهد و می‌توانست روی دستانش راه برود و یک بشقاب کیک اکلس را روی یک پا حمل کند
[ترجمه ترگمان]می توانست پشتک بزند، و در حالی که یک بشقاب کیک Eccles را روی یک پایش حمل می کرد، می توانست راه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Little girls did cartwheels and then tried for interceptions.
[ترجمه گوگل]دختران کوچولو گاری چرخ می‌کردند و سپس برای رهگیری تلاش می‌کردند
[ترجمه ترگمان]بعضی از دخترهای کوچک چرخ می زدند و به دنبال interceptions می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Finally, GMTI performance of two typical systems, Cartwheel and Pendulum, is analyzed through computer simulation.
[ترجمه گوگل]در نهایت، عملکرد GMTI دو سیستم معمولی، Cartwheel و Pendulum، از طریق شبیه‌سازی کامپیوتری تحلیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت عملکرد GMTI دو سیستم معمولی، cartwheel و Pendulum، از طریق شبیه سازی کامپیوتری تجزیه و تحلیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Equipped with special cartwheel, protect the road without damage.
[ترجمه گوگل]مجهز به چرخ چرخ مخصوص، از جاده بدون آسیب محافظت کنید
[ترجمه ترگمان]با فلک و فلک و فلک و فلک، بدون آسیب و فلک از جاده محافظت کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cartwheel: A sideways acrobatic roll with the arms and legs extended.
[ترجمه گوگل]چرخ چرخ: یک رول آکروباتیک به طرفین با بازوها و پاها
[ترجمه ترگمان]cartwheel: یک حرکت acrobatic بر روی بازوها و پاها دراز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I can do a cartwheel and play the piano, and write and read.
[ترجمه گوگل]من می توانم چرخ دستی بزنم و پیانو بزنم و بنویسم و ​​بخوانم
[ترجمه ترگمان]می توانم روی پیانو بازی کنم و پیانو بزنم و بخوانم و بخوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Josh doing a running cartwheel, jumping up and catching the monkey bars, and pulling himself rapidly across hand-over-hand.
[ترجمه گوگل]جاش در حال دویدن چرخ چرخ دستی، پریدن از بالا و گرفتن میله‌های میمون، و به سرعت خود را با دست روی دست می‌کشد
[ترجمه ترگمان]جاش روی چرخ و فلک دراز کشید و از جا جست و به طرف میله ها دوید و به سرعت خود را از دست او بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In traditional opera a comedian in military plays often cartwheels on the stage.
[ترجمه گوگل]در اپرای سنتی یک کمدین در نمایش های نظامی اغلب روی صحنه می چرخد
[ترجمه ترگمان]در اپرا سنتی، یک کمدین در نمایش های نظامی اغلب در صحنه نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wheel of a cart; somersault performed sideways, lateral handspring
if you turn a cartwheel, you do a fast, circular movement by falling sideways, supporting your body with one hand after the other until you are standing again.
if a vehicle or a plane cartwheels, it turns over several times very quickly.

پیشنهاد کاربران

خرچو فلک
کله کوچولی
چرخ و فلک زدن
همون طور که دوستان گفتن حرکت چرخ وفلک در ژیمناستیک
عکس ها:
اولی Cartwheel حرکت چرخ وفلک
دومی Round off
سومی Back hand Spring
چهارمی Front Somersault
cartwheelcartwheelcartwheelcartwheel
چرخ دستی زدن
چرخ ومحور
پشتک زدن
ژیمناستیک
معلق زدن به بغل خنگها

بالانس پای خم
چرخ فلک در ژیمناستیک
چرخ و فلک ( ژیمناستیک )
سبد خرید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس