cartoonist

/karˈtuːnəst//kɑːˈtuːnɪst/

معنی: نقاش کارتون
معانی دیگر: نقاش کارتون

جمله های نمونه

1. The vice president said the cartoonist has a personal vendetta against him.
[ترجمه گوگل]معاون رئیس جمهور گفت که این کاریکاتوریست یک انتقام شخصی از او دارد
[ترجمه ترگمان]معاون رئیس جمهور گفت که کاریکاتوریست یک انتقام گیری شخصی علیه او دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Joe Shuster, cartoonist who developed the original Superman comic character, died Los Angeles, aged seventy-eight.
[ترجمه گوگل]جو شوستر، کاریکاتوریست که شخصیت اصلی کمیک سوپرمن را ساخت، در هفتاد و هشت سالگی در لس آنجلس درگذشت
[ترجمه ترگمان]جو Shuster، کاریکاتوریست، که شخصیت کمدی سوپرمن را پرورش داده بود، در سن هفتاد و هشت سالگی، در لس آنجلس درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I consider myself a cartoonist in oils.
[ترجمه گوگل]من خودم را کاریکاتوریست در روغن می دانم
[ترجمه ترگمان]من خودم را یک کاریکاتوریست در روغن می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But the Geordie cartoonist says producing the anarchic Viz is no longer a laughing matter.
[ترجمه گوگل]اما کاریکاتوریست Geordie می گوید که تولید Viz آنارشیک دیگر خنده دار نیست
[ترجمه ترگمان]اما کاریکاتوریست Geordie می گوید تولید هرج و مرج، دیگر موضوع خنده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Days later his passionate affair with cartoonist Sally Anne Lassoon was making headlines.
[ترجمه گوگل]چند روز بعد رابطه پرشور او با کاریکاتوریست سالی آن لاسون خبرساز شد
[ترجمه ترگمان]چند روز بعد رابطه عاشقانه او با کاریکاتوریست سالی آن Lassoon تی تر روزنامه ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His talent as a sketch artist and cartoonist would in the future always play a role in the preparations for his films.
[ترجمه گوگل]استعداد او به عنوان یک طراح نقاشی و کاریکاتوریست در آینده همیشه در آماده سازی فیلم هایش نقش خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]استعداد او به عنوان یک هنرمند طراحی و کاریکاتوریست در آینده همیشه نقشی در آماده سازی فیلم های او بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When a famous cartoonist wrote asking if he could draw her she had no hesitation in accepting.
[ترجمه گوگل]وقتی یک کاریکاتوریست معروف نوشت که آیا می تواند او را بکشد، او تردیدی در پذیرش او نداشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک نقاش مشهور از او پرسید که آیا می تواند او را بکشد تردیدی نداشت که او قبول کرده است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Schulz's associates said the cartoonist captured the anxiety of an age underscored by evolving social and political unrest.
[ترجمه گوگل]دستیاران آقای شولز می‌گویند که کاریکاتوریست اضطراب عصری را به تصویر می‌کشد که ناآرامی‌های اجتماعی و سیاسی در حال تحول بر آن تاکید می‌کردند
[ترجمه ترگمان]همکاران آقای Schulz گفتند که کاریکاتوریست اضطراب سنی را که با تحول ناآرامی اجتماعی و سیاسی تاکید شده بود را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If they had been drawn by a cartoonist, the effect would be comic, but they were not.
[ترجمه گوگل]اگر آنها توسط یک کاریکاتوریست کشیده شده بودند، اثر آن کمیک بود، اما اینطور نبود
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها توسط یک نقاش حرفه ای نقاشی شده بودند، این کار خنده دار بود، اما آن ها نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Darling, the great political cartoonist.
[ترجمه گوگل]عزیزم، کاریکاتوریست بزرگ سیاسی
[ترجمه ترگمان]عزیزم یه کارتونیست سیاسی بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the cartoonist is making a pun here, as bush league is also "Bush league", second-rate because it comes from people with minds like that of President George W. Bush.
[ترجمه گوگل]اما کاریکاتوریست در اینجا یک جناس می‌سازد، زیرا لیگ بوش نیز "لیگ بوش" است، درجه دوم، زیرا از ذهن افرادی مانند رئیس جمهور جورج دبلیو بوش می‌آید
[ترجمه ترگمان]اما این کاریکاتوریست یک شوخی در اینجا ایجاد می کند، چرا که لیگ بوش همچنین لیگ \"بوش\" نیز می باشد، زیرا از افرادی مانند رئیس جمهور جرج دبلیو بوش ناشی می شود بوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is a famous Romanian cartoonist, illustrator and art editor.
[ترجمه گوگل]او یک کاریکاتوریست، تصویرگر و ویراستار هنری مشهور رومانیایی است
[ترجمه ترگمان]او یک کاریکاتوریست، تصویرگر و ویراستار هنر رومانیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How can a cartoonist who was once creating freely and individually compromise to be a stainer?
[ترجمه گوگل]چگونه کاریکاتوریستی که زمانی آزادانه و فردی خلق می‌کرد، می‌تواند یک لکه‌دار باشد؟
[ترجمه ترگمان]یک کاریکاتوریست که زمانی به طور انفرادی ایجاد شده و به طور انفرادی مصالحه می کند تا یک stainer باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cartoonist whose works are selected will get a copy for free.
[ترجمه گوگل]کاریکاتوریستی که آثارش انتخاب شود یک نسخه رایگان دریافت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]Cartoonist که کاره ای آن ها انتخاب می شوند یک کپی رایگان دریافت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Charles Schulz was much more than a cartoonist.
[ترجمه گوگل]چارلز شولز خیلی بیشتر از یک کاریکاتوریست بود
[ترجمه ترگمان]شارل شولتز بیش از یک کاریکاتوریست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نقاش کارتون (اسم)
cartoonist

انگلیسی به انگلیسی

• illustrator of cartoons, cartoon artist; satirist
a cartoonist is a person whose job is to draw cartoons for newspapers and magazines.

پیشنهاد کاربران

کارتونیست،
کارتونیست هنرمندی بصریست که متخصص در زمینهٔ کشیدن کارتون است. این اثر اغلب برای تفریح، اظهار نظر سیاسی یا تبلیغ خلق می شود. کارتونیست ها در اشکال بسیاری نظیر پویانمایی، دفترچه، داستان مصور، کتاب کمیک، کارتون های سرمقاله ای، رمان گرافیکی، راهنماها، طراحی گرافیک، تصویرسازی، استوری برد، پوستر، تن پوش، کتاب، تبلیغات، مجله و روزنامه فعالیت می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

در دیدگاه عامه، کارتونیست و کاریکاتوریست تفاوتی ندارد در حالی که کارتون در حقیقت به آثاری گفته می شود که دارای سوژه و ایده هستند و موضوعی را منتقل می کنند و حرف هایی برای گفتن دارد. ممکن است پرتره یک فرد هم باشد، منتهی می خواهد یک ایده را بر اساس اتفاق منتقل کند، اما کاریکاتور صرفاً به یک پرتره چهره گفته می شود که دفرماسیون شده است.

منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/کارتونیست
ماشین های ترجمه، �کاریکاتوریست� ترجمه میکنند.

بپرس