cartoon

/karˈtuːn//kɑːˈtuːn/

معنی: فیلم های نقاشی شده، کاریکاتور، داستان مصور، تصویر مضحک
معانی دیگر: (تصویر غلو آمیز و هجو آمیز شخص یا مکان و غیره) کاریکاتور، طنز نقش، (در مورد طرح گلدوزی یا نقاشی روی دیوار و غیره) پیش نقش (مسوده یا تصویر مدادی یا الگو که از روی آن نقش نهایی را ترسیم می کنند)، الگو، رجوع شود به: comic strip، کارتون، مضحک قلمی (animated cartoon هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a drawing or series of drawings, usu. with written or spoken commentary or dialogue, and usu. humorous or satirical in nature; caricature; comic strip.
مشابه: caricature

(2) تعریف: a preliminary design, usu. full-scale, to be transferred to a wall or wall hanging for a fresco or tapestry.

(3) تعریف: a motion picture made by filming a series of drawings; animated cartoon.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cartoons, cartooning, cartooned
• : تعریف: to represent in a cartoon.
مشابه: caricature
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: cartoonish (adj.)
• : تعریف: to draw a cartoon or cartoons.
مشابه: draw

جمله های نمونه

1. animated cartoon
نقاشی متحرک (مثل فیلم های میکی ماوس)

2. the cartoon showed hungry children demanding milk from the president
کاریکاتور بچه های گرسنه ای را نشان می داد که از رئیس جمهور شیر می خواستند.

3. the political cartoon is one of the most effective organs of propaganda
کاریکاتور سیاسی از یکی از موثرترین وسایل تبلیغ است.

4. He chose a cartoon from the stack of videos on the shelf.
[ترجمه گوگل]او از میان انبوه ویدیوهای موجود در قفسه، یک کارتون را انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]او یک کارتون را از روی دسته ویدیو در قفسه انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Children usually like to see cartoon.
[ترجمه گوگل]بچه ها معمولا دوست دارند کارتون ببینند
[ترجمه ترگمان]کودکان معمولا دوست دارند کارتون را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The boys in the cartoon were punching each other - wham, zap!
[ترجمه گوگل]پسرهای کارتون همدیگر را مشت می کردند - وام، زاپ!
[ترجمه ترگمان]بچه ها کارتون داره با مشت به هم مشت می زنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She had Mickey Mouse or some other cartoon/Disney character on her sweater.
[ترجمه گوگل]او روی ژاکتش میکی موس یا شخصیت کارتونی/دیزنی دیگر داشت
[ترجمه ترگمان]او میکی ماوس یا یک شخصیت کارتونی دیگر را در ژاکتش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His cartoon mercilessly lampoon the leading politician of the day.
[ترجمه گوگل]کارتون او بی‌رحمانه سیاستمدار پیشرو آن روز را لوس می‌کند
[ترجمه ترگمان]کارتون او بیرحمانه ترین سیاست مدار این روز را محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cartoon diverted the children.
[ترجمه گوگل]کارتون بچه ها را منحرف کرد
[ترجمه ترگمان]کارتون بچه ها را منحرف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's the creator of a successful cartoon series.
[ترجمه گوگل]او خالق یک سریال کارتونی موفق است
[ترجمه ترگمان]او خالق یک سریال کارتونی موفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cartoon strips are designed to make Shakespeare accessible to children.
[ترجمه گوگل]نوارهای کارتونی به گونه ای طراحی شده اند که شکسپیر را در دسترس کودکان قرار دهند
[ترجمه ترگمان]این نوارهای کارتونی برای تبدیل آثار شکسپیر به کودکان طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cartoon version lacks the profundity of the original text.
[ترجمه گوگل]نسخه کارتونی فاقد عمق متن اصلی است
[ترجمه ترگمان]نسخه کارتونی آن عمق متن اصلی را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They dressed themselves up as cartoon characters.
[ترجمه گوگل]آنها خود را به لباس شخصیت های کارتونی می پوشانند
[ترجمه ترگمان]آن ها خود را به عنوان شخصیت های کارتونی لباس می پوشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A prince turns into a frog in this cartoon fairytale.
[ترجمه گوگل]یک شاهزاده در این داستان کارتونی به قورباغه تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]یک شاهزاده در این فیلم کارتونی به قورباغه تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The cartoon has achieved cult status.
[ترجمه گوگل]این کارتون به جایگاه فرقه دست یافته است
[ترجمه ترگمان]این کارتون به وضعیت روانی دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The cartoon characters Snoopy and Charlie Brown were devised by Charles M. Schultz.
[ترجمه گوگل]شخصیت های کارتونی اسنوپی و چارلی براون توسط چارلز ام شولتز طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]شخصیت های کارتونی Snoopy و چارلی براون توسط چارلز ام ابداع شدند شولتز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فیلم های نقاشی شده (اسم)
animated cartoon, cartoon

کاریکاتور (اسم)
cartoon, caricature

داستان مصور (اسم)
cartoon

تصویر مضحک (اسم)
cartoon

تخصصی

[سینما] نقاشی های متحرک - مضحک قلمی - کارتون

انگلیسی به انگلیسی

• caricature; animated drawing
draw a caricature, draw a picture story; create an animated film
a cartoon is a drawing in a newspaper or magazine, which is funny or makes a political point.
a cartoon is also a film in which all the characters and scenes have been drawn rather than being real people or objects.

پیشنهاد کاربران

1. کاریکاتور، 2. کارتون. نقاشی متحرک 3. ( قالی بافی. کاشی کاری و غیره ) نقشه 4. کاریکاتور کشیدن از
مثال:
a cartoon of the Prime Minister
کاریکاتوری از نخست وزیر
he was reading cartoons
او داشت داستانهای مصور می خواند.
...
[مشاهده متن کامل]

they watched cartoons on television
آنها در تلویزیون کارتون تماشا کردند.

فیلم ( مخصوص بزرگسالان )
بیلم ( مخصوص کودکان )
داستان مصور
کارتون، برنامه کودک.
برنامه کودک
کارتون

بپرس