cartographer

/kɑːrˈtɒɡrəfər//kɑːˈtɒɡrəfə/

معنی: نقشه کش
معانی دیگر: (کسی که کارش تهیه ی نقشه و نمودار است) نقشه نگار، نمودارنگار، طراح

جمله های نمونه

1. Find a good cartographer. Though his maps may cost more, they are extremely accurate.
[ترجمه گوگل]یک نقشه کش خوب پیدا کنید اگرچه نقشه های او ممکن است هزینه بیشتری داشته باشند، اما بسیار دقیق هستند
[ترجمه ترگمان]یک نقشه خوب پیدا کنید اگر چه نقشه های او ممکن است هزینه بیشتری داشته باشند، اما بسیار دقیق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cartographer is a simple, efficient object relational mapper engine. It provides rapid access to relational data using lightweight data and factory java objects.
[ترجمه گوگل]Cartographer یک موتور نقشه‌بردار رابطه‌ای شی ساده و کارآمد است دسترسی سریع به داده های رابطه ای را با استفاده از داده های سبک وزن و اشیاء جاوا کارخانه ای فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]cartographer یک موتور mapper شی گرا ساده و کارآمد است این سیستم دسترسی سریع به داده های ارتباطی با استفاده از داده های سبک و اشیا جاوا را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A cartographer is a person whose job is drawing maps.
[ترجمه گوگل]نقشه کش شخصی است که کارش ترسیم نقشه است
[ترجمه ترگمان]یک سرپرست فردی است که شغلش را ترسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cartographer Andy Woodruff documents all the places he goes, resulting in the pretty map above.
[ترجمه گوگل]اندی وودراف، نقشه‌بردار، تمام مکان‌هایی را که می‌رود مستند می‌کند و در نتیجه نقشه زیبای بالا را می‌بینید
[ترجمه ترگمان]اندی اندی مستند تمام مکان هایی که او می رود را مستند می کند و در نتیجه به نقشه زیبایی بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Press, the only national cartographer in China, has a mere 20people in its electronic-mapping division.
[ترجمه گوگل]Press، تنها نقشه‌بردار ملی در چین، تنها 20 نفر در بخش نقشه‌برداری الکترونیکی خود دارد
[ترجمه ترگمان]مطبوعات، تنها cartographer ملی چین، تنها ۲۰ نفر را در بخش نقشه برداری الکترونیکی خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cartographer is a simple, efficient object relational mapper engine.
[ترجمه گوگل]Cartographer یک موتور نقشه‌بردار رابطه‌ای شی ساده و کارآمد است
[ترجمه ترگمان]cartographer یک موتور mapper شی گرا ساده و کارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In August 183 a young German cartographer named Robert Schomburgk arrived in Georgetown, the capital of British Guiana, to begin an epic journey on behalf of the Royal Geographical Society.
[ترجمه گوگل]در آگوست 183 یک نقشه‌نگار جوان آلمانی به نام رابرت شومبورک وارد جورج تاون، پایتخت گویان بریتانیا شد تا سفری حماسی را از طرف انجمن سلطنتی جغرافیا آغاز کند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۳، یک سرپرست جوان آلمانی به نام رابرت Schomburgk در جورج تاون، پایتخت گویان بریتانیا، وارد شد تا سفری حماسی به نمایندگی از انجمن سلطنتی جغرافیا آغاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Flemish cartographer who developed the Mercator projection ( 1568 ).
[ترجمه گوگل]نقشه کش فلاندری که طرح مرکاتور را توسعه داد (1568)
[ترجمه ترگمان]cartographer Flemish، که طرح Mercator (۱۵۶۸)را توسعه داد (۱۵۶۸)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Suppose you're a cartographer or geographic information system (GIS) professional, working on behalf of one, or an advanced hobbyist and want to bring in multiple datasets from a variety of sources.
[ترجمه گوگل]فرض کنید شما یک نقشه‌بردار یا حرفه‌ای سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) هستید، از طرف یکی کار می‌کنید، یا یک علاقه‌مند پیشرفته هستید و می‌خواهید مجموعه داده‌های متعددی را از منابع مختلف بیاورید
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که شما یک cartographer یا سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)هستید، به نمایندگی از یک یا حوزه کاری کار می کنید و می خواهید مجموعه داده های چندگانه را از منابع مختلف وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When it comes to drawing a road map of the brain, disease is often the best cartographer.
[ترجمه گوگل]وقتی نوبت به ترسیم نقشه راه از مغز می رسد، بیماری اغلب بهترین نقشه کش است
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت به کشیدن نقشه راه مغز می رسد، بیماری اغلب بهترین نقشه کش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By the early 1760s he lived in Derby and had launched a career as a cartographer.
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1760 او در دربی زندگی می کرد و به عنوان یک نقشه کش شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]در اوایل ۱۷۶۰ (۱۷۶۰)، او در داربی زندگی کرد و شغل خود را به عنوان یک سرپرست به راه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It all looks simple on paper, but weathered roads show blatant disregard for the intentions of cartographers.
[ترجمه گوگل]همه چیز روی کاغذ ساده به نظر می رسد، اما جاده های فرسوده نشان دهنده بی توجهی آشکار به نیات نقشه کشان است
[ترجمه ترگمان]همه اینها بر روی کاغذ ساده به نظر می رسند، اما جاده های فرسوده، بی توجهی آشکار به مقاصد of را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In me the glory motive lingered sufficiently to prevent my contemplating a career as a cartographer or stamp dealer, despite those substantive interests.
[ترجمه گوگل]انگیزه شکوه در من به اندازه کافی باقی مانده بود که علیرغم آن علایق اساسی، از فکر کردن به شغلی به عنوان یک نقشه کش یا فروشنده تمبر جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]در من، انگیزه افتخار به قدر کافی درنگ کرد تا به رغم منافع حقیقی، یک شغل را به عنوان یک cartographer یا یک فروشنده نشان دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Subjective judgments based on frequency graphs vary greatly from cartographer to cartographer.
[ترجمه گوگل]قضاوت های ذهنی بر اساس نمودارهای فرکانس از نقشه کشی به نقشه کش بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]قضاوت ذهنی براساس نمودارهای فرکانسی، تا حد زیادی از سرپرست گرفته تا نقشه کش متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نقشه کش (اسم)
draftsman, cartographer, planner, plotter, tracer

تخصصی

[عمران و معماری] رسام
[زمین شناسی] نقشه کش، طراح، رسام

انگلیسی به انگلیسی

• mapper, mapmaker
a cartographer is a person whose job is drawing maps.

پیشنهاد کاربران

cartographer ( مهندسی نقشه‏برداری )
واژه مصوب: نقشه‏نگار
تعریف: کارشناس و متخصص نقشه‏نگاری

بپرس