cartilage

/ˈkɑːrtələdʒ//ˈkɑːtɪlɪdʒ/

معنی: غضروف، نرمه استخوان، کرجن، خیشوم
معانی دیگر: (کالبد شناسی)، نرمه، زردپی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tough, white, elastic connective tissue forming a major component of the skeletons of fetuses and young vertebrates, and turning largely to bone as the organism matures.

(2) تعریف: a bodily part of structure composed of this tissue.

جمله های نمونه

1. cricoid cartilage
غضروف انگشتری (یا حلقوی) حنجره

2. hyaline cartilage
غضروف هیالین (آبگین)

3. I've damaged a cartilage in my knee.
[ترجمه گوگل]من به غضروف زانویم آسیب رسانده ام
[ترجمه ترگمان]من یک غضروف را در زانوم آسیب دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has a torn cartilage in his knee.
[ترجمه گوگل]غضروف زانو پاره شده است
[ترجمه ترگمان] یه غضروف پاره تو زانوش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I've damaged the cartilage in my knee.
[ترجمه گوگل]من به غضروف زانویم آسیب رسانده ام
[ترجمه ترگمان]the را در زانوم صدمه دیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cartilage does not preserve as fossil as a rule, so most of the evidence of the shark-like fish rests upon teeth.
[ترجمه گوگل]غضروف ها به عنوان یک قاعده فسیلی حفظ نمی شوند، بنابراین بیشتر شواهد وجود ماهی کوسه مانند بر روی دندان ها است
[ترجمه ترگمان]غضروف مانند یک قانون، به عنوان یک فسیل حفظ نمی شود، بنابراین بیشتر شواهد کوسه مانند ماهی روی دندان هایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pull meat off ducks and remove any skin, cartilage, or bone.
[ترجمه گوگل]گوشت اردک ها را جدا کنید و هر گونه پوست، غضروف یا استخوان را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]گوشت را بیرون بکشید و هر گونه پوست، غضروف یا استخوان را از بین ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But Bakker in reply says cartilage is in fact better for absorbing shocks and for building up hydrostatic pressure.
[ترجمه گوگل]اما باکر در پاسخ می گوید غضروف در واقع برای جذب شوک و ایجاد فشار هیدرواستاتیک بهتر است
[ترجمه ترگمان]اما بکر در پاسخ می گوید که غضروف در حقیقت برای جذب شوک ها و ایجاد فشار هیدرواستاتیک بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He left by stretcher with cartilage damage.
[ترجمه گوگل]او با برانکارد با آسیب غضروف رفت
[ترجمه ترگمان]اون با تخت روان با آسیب cartilage از اینجا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That showed a slight cyst on the cartilage, which was nowhere near as serious as first thought.
[ترجمه گوگل]این یک کیست خفیف روی غضروف را نشان داد که به اندازه تصور اول جدی نبود
[ترجمه ترگمان]این یک کیست کوچکی روی غضروف نشان می دهد که نزدیک به نظر اول، جدی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There were also floating bits of cartilage running round the knee.
[ترجمه گوگل]همچنین تکه های غضروف شناور دور زانو وجود داشت
[ترجمه ترگمان]هم چنین تکه هایی از غضروف در حال دویدن روی زانو وجود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Peter Nicholas will be out of the Chelsea team for a month after a cartilage operation yesterday.
[ترجمه گوگل]پیتر نیکلاس پس از عمل غضروف دیروز به مدت یک ماه از تیم چلسی دور خواهد بود
[ترجمه ترگمان](پیتر نیکولاس)یک ماه پس از عملیات غضروف از تیم چلسی خارج خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It has somewhat toughened and dark flesh, coarse skin, and a somewhat hardened breastbone cartilage.
[ترجمه گوگل]دارای گوشت تا حدودی سفت و تیره، پوست درشت و غضروف سینه تا حدودی سفت شده است
[ترجمه ترگمان]آن پوست نسبتا سفت و تیره است، پوست خشن، پوست خشن و یک استخوان سینه نسبتا خشکی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The force of the impact between rope and throat was such that it ruptured ligament and cartilage in Putt's larynx.
[ترجمه گوگل]نیروی برخورد بین طناب و گلو به حدی بود که باعث پارگی رباط و غضروف در حنجره پوت شد
[ترجمه ترگمان]نیروی تاثیر بین طناب و گلویش مانند پارگی رباط و غضروف در حنجره putt است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wearing the Lord of the Isles tartan, he used a crook to support the knee recently operated on for cartilage damage.
[ترجمه گوگل]او با پوشیدن تارتان ارباب جزایر، از یک کلاهبردار برای حمایت از زانویی که اخیراً به دلیل آسیب غضروف جراحی شده بود، استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او از یک چنگک برای حمایت از زانو که به تازگی برای آسیب غضروف عمل کرده بود استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غضروف (اسم)
cartilage, gristle

نرمه استخوان (اسم)
cartilage, gristle

کرجن (اسم)
cartilage

خیشوم (اسم)
nose, cartilage, nostril

تخصصی

[بهداشت] غضروف

انگلیسی به انگلیسی

• gristle, tough flexible tissue (part of the skeletal structure)
cartilage is a strong, flexible substance which surrounds the joints in your body.

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cartilage ✅ تلفظ واژه: KAR - ti - lij ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: غضروف: نوعی بافت همبند متراکم که پیش ساز میزان زیادی از بافت استخوانی است ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : chondr/o
[پزشکی] غضروف: نوعی بافت همبند متراکم که پیش ساز میزان زیادی از بافت استخوانی است
نام تعدادی از واژگان مربوط به اسکلت بدن انسان به انگلیسی:
✅️ skull / cranium = جمجمه 💀
✅️ cheekbone = استخوان گونه
✅️ jawbone / mandible = استخوان فک
✅️ ribcage = قفسه سینه
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ collarbone / clavicle = ترقوه، استخوان چنبر
✅️ shoulder blade / scapula = استخوان شانه، استخوان کتف
✅️ breastbone / sternum = استخوان جناغ سینه
✅️ humerus = استخوان بازو
❗️جمع: hemeri ( هیومِرای )
✅️ rib = دنده
✅️ vertebra = مهره ی ستون فقرات
❗️جمع: vertebrae ( وِرتِبریی )
✅️ spine / backbone = ستون فقرات
✅️ ulna = استخوان زند زیرین
✅️ radius = استخوان زند زِبَرین
✅️ pelvis = لگن، لگن خاصره
✅️ hip bone = استخوان خاصره
✅️ tailbone / coccyx = دنبالچه
✅️ thigh bone / femur = استخوان ران
✅ cartilage = غضروف
✅ tibia / shin bone = استخوان درشت نی
✅ fibula = استخوان نازک نی

غضروف

بپرس