مثال: ( carry sb/sth to sth )
The waiter carried our drinks to the table.
گارسون نوشیدنی های ما را به سمت میز برد.
The president wanted to carry the war to the northern states.
رئیس جمهور می خواست جنگ را به ایالت های شمالی بکشاند.
... [مشاهده متن کامل]
Blair carried his party to victory in 1997.
بلر در سال 1997 حزب خود را به پیروزی رساند.
گارسون نوشیدنی های ما را به سمت میز برد.
رئیس جمهور می خواست جنگ را به ایالت های شمالی بکشاند.
... [مشاهده متن کامل]
بلر در سال 1997 حزب خود را به پیروزی رساند.