carry on solo

پیشنهاد کاربران

🔸 **معادل فارسی:**
به تنهایی ادامه دادن / بدون کمک دیگران پیش رفتن / تنها ادامه دادن
در زبان محاوره ای:
خودش ادامه داد، تنها رفت جلو، بی هیچ کمکی کار رو تموم کرد
- - -
🔸 **تعریف ها:**
...
[مشاهده متن کامل]

1. ** ( اقدامی – مستقل ) :**
ادامه دادن یک کار به صورت انفرادی، وقتی دیگران همراهی نمی کنند.
مثال: She decided to **carry on solo** after her partner quit.
او تصمیم گرفت بعد از اینکه شریکش کنار کشید، خودش ادامه بده.
2. ** ( رفتاری – استوار ) :**
نشان دهنده ی استقامت، پشتکار، و نترسیدن از تنهایی یا چالش.
مثال: Even without support, he’ll **carry on solo** and finish the job.
حتی بدون حمایت، خودش ادامه می ده و کار رو تموم می کنه.
3. ** ( احساسی – استعاری ) :**
بیانگر نوعی استقلال درونی، یا حتی احساس تنهایی و جداافتادگی.
مثال: Sometimes you just have to **carry on solo** and trust yourself.
گاهی باید تنهایی ادامه بدی و به خودت اعتماد کنی.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
go it alone – keep going – persevere – push on – soldier on