carry forward


1- ادامه دادن به، پرداختن به 2- (دفتر داری) از یک ستون یا صفحه یا دفتر یا حساب به دیگری انتقال دادن یا بردن

جمله های نمونه

1. He called on his people to carry forward their struggle for national liberty.
[ترجمه گوگل]او از مردم خود خواست تا مبارزه خود را برای آزادی ملی ادامه دهند
[ترجمه ترگمان]او از مردم خواست تا برای آزادی ملی مبارزه خود را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They are determined to carry forward the enterprise.
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند که این شرکت را به پیش ببرند
[ترجمه ترگمان]آن ها مصمم هستند که شرکت را به جلو ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Defence is now allowed to carry forward a percentage of its vote into the next financial year.
[ترجمه گوگل]دفاع اکنون مجاز است درصدی از آرای خود را به سال مالی آینده منتقل کند
[ترجمه ترگمان]اکنون به دفاع اجازه می دهد تا درصد آرا خود را در سال مالی آینده به پیش ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We intend to carry forward this move towards greater openness.
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم این حرکت را به سمت باز بودن بیشتر پیش ببریم
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم این حرکت رو به سمت باز بودن بیشتر ادامه بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is also possible to carry forward unused relief.
[ترجمه گوگل]همچنین امکان انتقال امداد استفاده نشده به جلو وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین این امکان وجود دارد که امدادرسانی به جلو استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We will carry forward a family support initiative, encouraging the voluntary sector to work in partnership with families and local authorities.
[ترجمه گوگل]ما یک طرح حمایت از خانواده را پیش خواهیم برد و بخش داوطلبانه را تشویق می کنیم تا با خانواده ها و مقامات محلی همکاری کند
[ترجمه ترگمان]ما یک ابتکار حمایت خانوادگی را پیش خواهیم برد و بخش داوطلبانه را تشویق می کنیم تا در هم کاری با خانواده ها و مقامات محلی کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Carry forward the fine quality of secondary school students civilization.
[ترجمه گوگل]کیفیت خوب تمدن دانش آموزان دبیرستانی را به جلو ببرید
[ترجمه ترگمان]کیفیت خوب دانش آموزان دبیرستان را به پیش ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To develop the orchid industry and carry forward the orchid culture.
[ترجمه گوگل]برای توسعه صنعت ارکیده و پیشبرد فرهنگ ارکیده
[ترجمه ترگمان]توسعه صنعت orchid و پیشبرد فرهنگ orchid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To carry forward this peace project, House arrived in London on January 19
[ترجمه گوگل]برای پیشبرد این پروژه صلح، هاوس در 19 ژانویه وارد لندن شد
[ترجمه ترگمان]برای پیشبرد این پروژه صلح، خانه در ۱۹ ژانویه وارد لندن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We need to carry forward the reform of monopoly industries.
[ترجمه گوگل]ما باید اصلاح صنایع انحصاری را پیش ببریم
[ترجمه ترگمان]ما باید اصلاحات صنایع انحصاری را به پیش ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After the continuation opens, carry forward traditional constructionion, transfer constructionion distillation, select its essence, throw away its dreg to develop.
[ترجمه گوگل]پس از باز شدن ادامه، ساخت و ساز سنتی را پیش ببرید، تقطیر ساخت و ساز را انتقال دهید، جوهر آن را انتخاب کنید، پسماند آن را دور بریزید تا توسعه یابد
[ترجمه ترگمان]پس از باز شدن، constructionion سنتی را به پیش ببرید، عصاره constructionion را بردارید، عصاره آن را انتخاب کنید، dreg خود را دور بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We should vigorously carry forward the flags of the legal system and democracy.
[ترجمه گوگل]ما باید پرچم های نظام حقوقی و دموکراسی را با قدرت به پیش ببریم
[ترجمه ترگمان]ما باید به شدت پرچم های نظام حقوقی و دموکراسی را به پیش ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We must carry forward our achievements and correct our mistakes.
[ترجمه گوگل]ما باید دستاوردهای خود را پیش ببریم و اشتباهات خود را اصلاح کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید دستاوردهای خود را به پیش ببریم و اشتباه ات خود را تصحیح کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We should carry forward the reform of the power, telecommunications and civil aviation industries.
[ترجمه گوگل]ما باید اصلاحات در صنایع برق، مخابرات و هوانوردی غیرنظامی را پیش ببریم
[ترجمه ترگمان]ما باید اصلاحات قدرت، مخابرات و صنایع هوایی داخلی را به پیش ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Continue to carry forward and cultivate the national spirit.
[ترجمه گوگل]به پیشبرد و پرورش روحیه ملی ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]به پیشبرد و پرورش روحیه ملی ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] انتقال به آینده

انگلیسی به انگلیسی

• (finance) transfer an entry to a proceeding location (especially a column, page, or account)

پیشنهاد کاربران

بعدا به مکان یا چیز دیگری منتقل شدن
پیش بردن ، موفق شدن ، پیشرفت کردن
در حسابداری: انتقال به دوره بعد

بپرس