carried out

انگلیسی به انگلیسی

• fulfilled, did, executed; performed, done

پیشنهاد کاربران

پیاده سازی شده
انجام شده است
اجرا شده است
پیاده سازی
در جریان بودن
محقق شده
Do and complete a task
منعقد شدن
انجام دادن، انجام داده شده
کاری به پیش برده شد.
صورت گرفته، به عمل آمده، انجام شده
انجام دادن
انجام داده شده، انجام گرفته
به انجام رساند
برداشت شده
انجام دادن یک کار :simulation is crried out by aspen plus
سقط جنین
قرار گرفته
پیگیری شد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس