carrel

/ˈkærəl//ˈkærəl/

معنی: کابین یا اطاقک چوبی
معانی دیگر: کابین یا اطاقک چوبی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a cubicle large enough for one reader, often in or near the stacks of a library.

جمله های نمونه

1. He went back to the carrel, seized his pen and continued to write out everything he knew.
[ترجمه گوگل]او به سمت کارل برگشت، خودکارش را گرفت و به نوشتن هر آنچه می دانست ادامه داد
[ترجمه ترگمان]به to برگشت، قلمش را برداشت و هر آنچه را که می دانست به نوشتن ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It looked like the carrel of an overworked divinity student.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کارل یک دانش آموز الهیات بیش از حد کار کرده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که یک دانشجوی علوم الهی بیش از حد بر روی آن کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He then returned to his carrel for his own research.
[ترجمه گوگل]او سپس برای تحقیقات خود به محل زندگی خود بازگشت
[ترجمه ترگمان]سپس برای تحقیقات خود بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. French surgeon Alexis Carrel devises a way to prevent clotting by sewing the vein of the recipient directly to the artery of the donor.
[ترجمه گوگل]جراح فرانسوی الکسیس کارل راهی برای جلوگیری از لخته شدن با دوختن ورید گیرنده مستقیماً به شریان اهداکننده ابداع کرده است
[ترجمه ترگمان]آلکسی Carrel، جراح فرانسوی، راهی برای جلوگیری از لخته شدن با دوختن سیاه رگ گیرنده دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For many students of English, reading is by far the most important of the four skills in the foreign language (Carrel 19
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از دانشجویان انگلیسی، خواندن مهمترین مهارت از چهار مهارت در زبان خارجی است (Carrel 19)
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از دانش آموزان انگلیسی، مطالعه به مراتب مهم تر از چهار مهارت در زبان خارجی است (Carrel ۱۹)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The central area of the Library offers facilities for private study; around the perimeter several carrels provide even greater privacy.
[ترجمه گوگل]منطقه مرکزی کتابخانه امکاناتی را برای مطالعه خصوصی ارائه می دهد در اطراف محیط چندین کارل حریم خصوصی بیشتری را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]بخش مرکزی کتابخانه تسهیلاتی را برای مطالعه خصوصی ارایه می دهد؛ در اطراف این محیط چند carrels حریم خصوصی بیشتری را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He locked the door and went back to the carrel.
[ترجمه گوگل]در را قفل کرد و به سمت کالسکه برگشت
[ترجمه ترگمان]در را قفل کرد و به سوی the رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The higher rate includes the privilege of reserving screening carrels in advance.
[ترجمه گوگل]نرخ بالاتر شامل امتیاز رزرو کارل غربالگری از قبل است
[ترجمه ترگمان]نرخ بالاتر شامل امتیاز رزرو screening از قبل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The procedure proves unfeasible for blood transfusions, but paves the way for successful organ transplantation, for which Carrel receives the Nobel Prize in 19
[ترجمه گوگل]این روش برای انتقال خون غیرممکن است، اما راه را برای پیوند موفقیت آمیز اعضای بدن هموار می کند، که برای آن کارل جایزه نوبل را در سال 19 دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]این روش برای انتقال خون غیر عملی است، اما راه را برای پیوند عضو موفق هموار می کند، که در آن Carrel برنده جایزه نوبل در ۱۹ سال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Man cannot remake himimmolation without suffering, for he is both the marble and the sculptor. ---Alexis Carrel.
[ترجمه گوگل]انسان نمی تواند بدون رنج او را از نو بسازد، زیرا او هم سنگ مرمر است و هم مجسمه ساز ---الکسیس کارل
[ترجمه ترگمان]انسان نمی تواند himimmolation را بدون رنج بازسازی کند، زیرا هم سنگ مرمر و هم sculptor الکسیس Carrel
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Man cannot remake himself without suffering, for he is both the marble and the sculptor. ---Alexis Carrel.
[ترجمه گوگل]انسان بدون رنج نمی تواند خود را بازسازی کند، زیرا او هم سنگ مرمر است و هم مجسمه ساز ---الکسیس کارل
[ترجمه ترگمان]انسان نمی تواند خود را بدون رنج و رنج بازسازی کند، زیرا هم سنگ مرمر و هم sculptor الکسیس Carrel
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کابین یا اطاقک چوبی (اسم)
carrel

انگلیسی به انگلیسی

• small cubicle, enclosed area used for private study (especially in a library)

پیشنهاد کاربران

۱ - اتاقک؛ سلول؛ غرفه؛ ناحیه ی کاری جدا شده با پارتیشن یا دیوارک در محیط های کار با پلان باز ( عکس ۱ )
۲ - میز کناره دار؛ میز مطالعه در کتاب خانه های عمومی با دو دیواره ی جانبی ( عکس ۲ )
۳ - کیوسک؛ کابین
carrel

بپرس