اسم ( noun )
• : تعریف: one who constructs or repairs wooden objects or structures.
- You'll need a carpenter to repair these cabinets.
[ترجمه گوگل] برای تعمیر این کابینت ها به نجار نیاز دارید
[ترجمه ترگمان] شما به یک نجار احتیاج خواهید داشت که این cabinets را تعمیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شما به یک نجار احتیاج خواهید داشت که این cabinets را تعمیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The carpenter is meeting with the architect to discuss the house project next week.
[ترجمه گوگل] نجار در حال ملاقات با معمار برای بحث در مورد پروژه خانه در هفته آینده است
[ترجمه ترگمان] نجار در حال ملاقات با معمار در مورد پروژه خانه در هفته آینده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نجار در حال ملاقات با معمار در مورد پروژه خانه در هفته آینده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: carpenters, carpentering, carpentered
حالات: carpenters, carpentering, carpentered
• : تعریف: to build or repair wooden objects or structures.
- He loves to carpenter out in his workshop.
[ترجمه گوگل] او عاشق نجاری در کارگاهش است
[ترجمه ترگمان] عاشق نجار در کارگاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] عاشق نجار در کارگاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to make or build out of wood.
- They're carpentering a replica of a famous sailing ship.
[ترجمه گوگل] آنها در حال نجار ماکت یک کشتی بادبانی معروف هستند
[ترجمه ترگمان] آن ها a دریایی از یک کشتی بادبانی معروف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها a دریایی از یک کشتی بادبانی معروف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید