carnality

/kɑːˈnælɪtɪ//kɑːˈnælɪtɪ/

معنی: نفس اماره، شهوت، شهوانیت
معانی دیگر: شهوت، شهوانیت

جمله های نمونه

1. carnality and godliness do not go together
شهوت پرستی با خداپرستی جور در نمی آید.

2. Leave the clutter of vain carnality behind and get on the narrow way. Remember this, in the "real world" the losers get eternal life, whereas the winners go to Hell.
[ترجمه گوگل]درهم ریختگی جسمانی بیهوده را پشت سر بگذارید و در راه باریک قدم بردارید این را به خاطر بسپارید، در "دنیای واقعی" بازنده ها زندگی ابدی می گیرند، در حالی که برندگان به جهنم می روند
[ترجمه ترگمان]خرت و پرت of را پشت سر بگذارید و راه باریک را پیش بگیرید این را به خاطر داشته باشید، در دنیای واقعی، بازندگان زندگی ابدی را به دست می آورند، در حالی که برندگان به جهنم می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rodin's depiction insists on the carnality of love. So do Hogarth's paired paintings Before and After.
[ترجمه گوگل]تصویر رودن بر جسمانی بودن عشق پافشاری می کند همینطور نقاشی های جفت هوگارث قبل و بعد
[ترجمه ترگمان]تصویر Rodin بر the عشق پافشاری می کند بدین ترتیب هوگارت، نقاشی را قبل و بعد از آن انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bernard would lie awake for hours waging his nightly battle with carnality, slapping it down, groaning.
[ترجمه گوگل]برنارد ساعت‌ها بیدار دراز می‌کشید و نبرد شبانه‌اش را با نفسانی می‌کشید، سیلی می‌زد و ناله می‌کرد
[ترجمه ترگمان]برنارد بر نار ساعت ها با شهوت مبارزه می کرد و آن را به زمین می کوفت و می نالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Note the author of it: "The LORD thy God. " He alone can deal effectually with our heart and take away its carnality and pollution.
[ترجمه گوگل]به نویسنده آن توجه کنید: «یَهُوَه، خدای تو » تنها او می تواند با قلب ما به نحو مؤثری برخورد کند و جسم و آلودگی آن را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]به نویسنده آن توجه داشته باشید: \" خداوند تو را تنها و تنها می تواند با قلب ما مقابله کند و carnality و آلودگی آن را باخود ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Shelley Rice describes Kuhn's Brazil as "mobile, never fixed; it moves back and forth between wilderness and civilization, between carnality and oblivion, fecundity and decay. "
[ترجمه گوگل]شلی رایس برزیل کوهن را اینگونه توصیف می کند: «متحرک، هرگز ثابت نیست؛ بین بیابان و تمدن، بین جسمانی و فراموشی، باروری و زوال، جلو و عقب می رود»
[ترجمه ترگمان]شلی رایس نام کوهن را به عنوان \"تلفن همراه\" توصیف می کند، که هیچ گاه ثابت نمی ماند؛ در میان طبیعت و تمدن، بین carnality و فراموشی، باروری و پوسیدگی، به جلو و جلو حرکت می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dear God, let me find something between my actors that will make the audience forget the carnality, or at least put it into some kind of spiritual perspective.
[ترجمه گوگل]خدای عزیز، بگذار چیزی بین بازیگرانم پیدا کنم که باعث شود تماشاگر جسمانیت را فراموش کند، یا حداقل آن را در یک نگاه معنوی قرار دهد
[ترجمه ترگمان]خدای عزیز، اجازه بدهید چیزی بین actors پیدا کنم که شنوندگان را فراموش کنند، یا حداقل آن را به نوعی دیدگاه معنوی تبدیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Beware of the religion which consists in putting on a thin slice of godliness over a mass of carnality !
[ترجمه گوگل]مواظب دینی باشید که عبارت است از قرار دادن تکه ای نازک از خداپرستی بر انبوهی از جسمانی!
[ترجمه ترگمان]از مذهب حذر باشید که بر روی توده نازکی از godliness بر روی توده ای از carnality قرار دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is there to educate you in the ways of carnality, and before the night is out he teaches you all of his little tricks. . .
[ترجمه گوگل]او آنجاست تا به شما راههای نفسانی را بیاموزد، و قبل از اینکه شب تمام شود، تمام ترفندهای کوچک خود را به شما می آموزد
[ترجمه ترگمان]او آنجا است تا شما را در راه های of آموزش دهد، و قبل از اینکه شب بگذرد، او همه حقه های کوچک خود را به شما یاد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفس اماره (اسم)
carnality, sensuality

شهوت (اسم)
flesh, lust, carnality, rut, concupiscence

شهوانیت (اسم)
carnality, sensuality, sensualism

انگلیسی به انگلیسی

• sensuality; worldly quality; materialism

پیشنهاد کاربران

لیست جناب میرکریمی با توضیحات بیشتر :
🔘 Carnage
• Root: carn - ( flesh ) - age ( result of an action )
• Meaning ( EN ) : Mass killing or slaughter, especially in war
• Meaning ( FA ) : کشتار خونین، قتل عام
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 Carnal
• Root: carn - ( flesh ) - al ( adjective suffix )
• Meaning ( EN ) : Related to physical or sexual desires of the body
• Meaning ( FA ) : جسمانی، شهوانی، مربوط به امیال بدنی
🔘 Carnation
• Root: From Latin carnatio = flesh color
• Meaning ( EN ) : A flower named for its pinkish color, like fresh meat
• Meaning ( FA ) : میخک ( گل ) ، رنگ گوشتی یا صورتی روشن
🔘 Carnival
• Root: Latin carne vale = "farewell to meat"
• Meaning ( EN ) : A festival held before Lent, often involving feasting and celebration
• Meaning ( FA ) : جشن کارناوال، جشن پرشور قبل از روزه، معمولاً همراه با خوردن گوشت
🔘 Carrion
• Root: carn - ( flesh ) → Old French caroine
• Meaning ( EN ) : Dead and rotting animal flesh
• Meaning ( FA ) : لاشهٔ فاسد، گوشت پوسیدهٔ حیوان مرده
🔘 Charnel
• Root: From Latin carnalis → carnarium = place of flesh
• Meaning ( EN ) : A place where dead bodies or bones are kept ( charnel house )
• Meaning ( FA ) : محل نگهداری اجساد یا استخوان ها، خانه مردگان
🔘 Crone
• Root: Possibly from Old French carogne ( dead flesh ) , related to carrion
• Meaning ( EN ) : An old, ugly woman ( symbolizing decay or death )
• Meaning ( FA ) : پیرزن زشت، نماد پوسیدگی یا مرگ
🟡 Note: Etymology debated; may be metaphorical, not a direct "carn - " word
🔘 Incarnadine
• Root: in - ( into ) carn - ( flesh ) - adine ( color suffix )
• Meaning ( EN ) : Flesh - colored or blood - red
• Meaning ( FA ) : رنگ گوشتی یا قرمز خونی
🔘 Reincarnation
• Root: re - ( again ) in - ( into ) carn - ( flesh ) - ation ( noun suffix )
• Meaning ( EN ) : The rebirth of a soul into a new body
• Meaning ( FA ) : تناسخ، بازتولد روح در بدنی جدید
chatgpt

بپرس