carload

/ˈkɑːrˌlod//ˈkɑːˌlod/

معنی: یک بار کامیون
معانی دیگر: به اندازه ی یک کامیون پر، به قدر بار یک کامیون یا اتومبیل یا واگن، بقدرظرفیت یک ماشین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the amount of anything that a car, esp. a railroad car, can or does hold.
مشابه: load

(2) تعریف: the minimum weight required by law to ship freight by rail at a reduced rate.

جمله های نمونه

1. a carload of people
یک اتومبیل پر از آدم

2. they delivered a carload of potatoes
آنها یک کامیون سیب زمینی تحویل دادند.

3. A carload of American tourists arrived.
[ترجمه گوگل]یک ماشین از گردشگران آمریکایی وارد شد
[ترجمه ترگمان]چند نفر از توریست های آمریکایی وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A carload of tourists pulled up and asked for directions.
[ترجمه گوگل]ماشینی از گردشگران بلند شد و مسیر را پرسید
[ترجمه ترگمان]یک واگن پر از توریست ها از پله ها بالا رفتند و از آن ها خواستند که به آن ها دستور بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wherever he goes, a carload of soldiers goes with him.
[ترجمه گوگل]هر جا می رود، یک ماشین سرباز هم با او می رود
[ترجمه ترگمان]هر جا که برود یک واگن سرباز با او می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each carload of bricks will come out of the kiln with the same colored coating.
[ترجمه گوگل]هر محموله آجر با همان پوشش رنگی از کوره بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]هر واگن of با همان پوشش رنگی از کوره خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ever had a carload of girls drive by when you’re jogging and scream at you approvingly? It makes you feel great doesn’t it?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال شده است که یک ماشین از دختران در هنگام دویدن از کنار شما رانندگی کند و با تایید بر سر شما فریاد بزند؟ این به شما احساس عالی می دهد، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا یه واگن دختر سوار ماشین شده بودی، وقتی که تو داشتی پیاده روی می کردی و با رضایت فریاد می زدی؟ این باعث می شه احساس خوبی داشته باشی، این طور نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This carload of torn sails is more legible and interesting now than if they should be wrought into paper and printed books.
[ترجمه گوگل]این محموله بادبان های پاره شده اکنون خواناتر و جالب تر از این است که آنها را در کاغذ و کتاب های چاپی تبدیل کنند
[ترجمه ترگمان]این واگن پر از بادبان های پاره، legible و جالب تر از آن است که آن ها را در کاغذ و کاغذ چاپ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ever had a carload of girls drive by when you're jogging and scream at you approvingly?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال پیش آمده است که وقتی شما در حال دویدن هستید، ماشینی از دختران رانده شده و با تایید بر سر شما فریاد بزنند؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا یه واگن دختر سوار ماشین شده بودی و با علامت موافقت سر و صدا می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If I promise to deliver a carload of lumber and the buyer promises to pay me a certain price, and I do not deliver the lumber, I have "breached" my contract.
[ترجمه گوگل]اگر من قول تحویل یک ماشین الوار را بدهم و خریدار قول بدهد که بهای معینی را به من بپردازد و من الوار را تحویل ندهم، قراردادم را "خطا" کرده ام
[ترجمه ترگمان]اگه قول بدم که یه واگن چوبی به من بده و خریدار هم قول بده که به من یه قیمت خاصی بده، و من هم الوار رو تحویل نمی گیرم، قرارداد رو شکستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When a carload of friends arrived at lunchtime, Mother invited them to share our meal and managed to give everyone a fair portion.
[ترجمه گوگل]وقتی یک ماشین از دوستان در وقت ناهار رسیدند، مادر آنها را دعوت کرد تا غذای ما را با هم تقسیم کنند و توانست به همه سهم مناسبی بدهد
[ترجمه ترگمان]وقتی چند نفر از دوستان وارد کلاس ناهار شدند، مادر از آن ها دعوت کرد تا غذای ما را به اشتراک بگذارند و موفق شدند که به همه سهم عادلانه بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The carload quantity referred to on a carload rate has nothing to do with the actual quantity required to fill the rail car, but is the minimum weight specified to qualify for a lower class rate.
[ترجمه گوگل]مقدار باری که در نرخ بار به آن اشاره شده است هیچ ارتباطی با مقدار واقعی مورد نیاز برای پر کردن واگن ریلی ندارد، بلکه حداقل وزنی است که برای واجد شرایط بودن برای نرخ کلاس پایین‌تر تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]مقدار carload که به یک واگن carload اشاره می شود هیچ ارتباطی با مقدار واقعی مورد نیاز برای پر کردن ماشین راه آهن ندارد، اما حداقل وزن مشخص شده برای رسیدن به نرخ کلاس پایین تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Purchase of merchandise, be it a carload of wheat or a sheaf of Treasury.
[ترجمه گوگل]خرید اجناس، خواه یک محموله گندم باشد یا یک قرمه خزانه
[ترجمه ترگمان]اجناس را خریداری کنید، یک carload گندم یا یک دسته خزانه داری باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A horse was pulling a carload of crushed nuts to a market.
[ترجمه گوگل]اسبی داشت محموله ای از آجیل خرد شده را به بازار می کشید
[ترجمه ترگمان]یک واگن نزدیک بازار یک واگن چوبی خرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک بار کامیون (اسم)
carload

انگلیسی به انگلیسی

• amount carried by a car (especially a freight car)

پیشنهاد کاربران

Not a chirp in a carload
جیک کسی در نمیومد ، یعنی آروم بودند

بپرس