carjack

/ˈkɑːrˌdʒæk//ˈkɑːˌdʒæk/

سرقت اتومبیل (معمولا با سرنشین یا سرنشینان)، اتومبیل ربایی، اتومبیل ربایی carjacking is a serious crime اتومبیل ربایی جرم بزرگی است

جمله های نمونه

1. We can tell them that carjacking is not a color issue but an issue of right and wrong.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم به آنها بگوییم که سرقت خودرو یک مسئله رنگی نیست بلکه یک موضوع درست و غلط است
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم به آن ها بگوییم که carjacking یک مساله رنگی نیست، بلکه مساله درست و غلط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Brumley also could be charged with kidnapping, carjacking and gun violations.
[ترجمه گوگل]بروملی همچنین ممکن است به آدم ربایی، دزدی ماشین و نقض اسلحه متهم شود
[ترجمه ترگمان]Brumley همچنین می تواند به آدم ربایی، ربودن ماشین و نقض اسلحه متهم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But minutes later, this carjacking took a deadly new twist.
[ترجمه گوگل]اما دقایقی بعد، این دزدی خودرو، پیچیدگی جدیدی به خود گرفت
[ترجمه ترگمان]اما چند دقیقه بعد، این ماشین یک چرخش مرگبار به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They stamp out graffiti, quash drug deals, bust carjacking rings, rescue drug overdose victims, even prevent suicides.
[ترجمه گوگل]آن‌ها گرافیتی را خنثی می‌کنند، معاملات مواد مخدر را خنثی می‌کنند، حلقه‌های سرقت ماشین‌ها را منهدم می‌کنند، قربانیان مصرف بیش از حد مواد مخدر را نجات می‌دهند، حتی از خودکشی جلوگیری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها دیوار نوشته ها را تمبر زده اند، معاملات مواد مخدر را نقض می کنند، حلقه های قاچاق مواد مخدر را از بین می برند، قربانیان بیش از حد مواد مخدر را نجات می دهند، حتی از خودکشی جلوگیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Britt becomes involved after she witnesses a carjacking that claims the life of a toddler and nearly kills his mother.
[ترجمه گوگل]بریت پس از اینکه شاهد دزدی ماشینی است که جان یک کودک نوپا را می گیرد و نزدیک بود مادرش را بکشد، درگیر می شود
[ترجمه ترگمان]Britt پس از اینکه زنی به نام carjacking که ادعا می کند زندگی یک کودک نوپا را ادعا می کند و نزدیک است مادرش را بکشد، درگیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• steal an automobile from its driver by using force or making threats

پیشنهاد کاربران

steal ( an occupied car ) in a violent manner
سرقت یک خودرو همراه با سرنشین/سرنشینان آن، با توسل به خشونت.
"he allegedly carjacked a vehicle from a woman at gunpoint"
ماشین دزدی
سرقت اتومبیل به همراه سرنشین

بپرس