caricaturist

1. A caricaturist look at a face and extracts the significant features so that with a few lines he creates a likeness.

[ترجمه گوگل]یک کاریکاتوریست به یک چهره نگاه می‌کند و ویژگی‌های مهم را استخراج می‌کند تا با چند سطر شبیه‌سازی کند
[ترجمه ترگمان]کاریکاتوریست به یک چهره نگاه می کند و ویژگی های برجسته را استخراج می کند به طوری که با چند خط شباهت ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We are looking for Caricaturist, cartoonist and illustrator to join to our team of artists.

[ترجمه گوگل]ما به دنبال کاریکاتوریست، کاریکاتوریست و تصویرگر هستیم تا به تیم هنرمندان ما بپیوندد
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال caricaturist، کاریکاتوریست و تصویرگر قصد داریم به گروه هنرمندان ما بپیوندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Political caricaturist Daumier created a lot of thinking deep and exaggerated image of the stone engravings and paintings.

[ترجمه گوگل]کاریکاتوریست سیاسی Daumier تصویر عمیق و اغراق آمیزی زیادی از حکاکی ها و نقاشی های سنگی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]کاریکاتوریست، کاریکاتوریست سیاسی بسیاری از تصاویر عمیق و اغراق آمیز از حکاکی و نقاشی های سنگی را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ben Heine is a painter, illustrator, portraitist, caricaturist and photographer.

[ترجمه گوگل]بن هاین نقاش، تصویرگر، پرتره، کاریکاتوریست و عکاس است
[ترجمه ترگمان](بن)نقاش، تصویرگر، portraitist، کاریکاتوریست، و عکاس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Feng Zikai was China's first-ever caricaturist.

[ترجمه گوگل]فنگ زیکای اولین کاریکاتوریست چینی بود
[ترجمه ترگمان]Feng Zikai اولین کاریکاتوریست چین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To me, caricaturist just is star.

[ترجمه گوگل]برای من، کاریکاتوریست فقط یک ستاره است
[ترجمه ترگمان]من فقط یه ستاره هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That is a famed street caricaturist in Dayan.

[ترجمه گوگل]این یک کاریکاتوریست خیابانی مشهور در دایان است
[ترجمه ترگمان]این یک کاریکاتوریست خیابانی مشهور در دایان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Clean of famous caricaturist Zheng Yuan is more language piece breathtaking, "The talented person that will employ game to bring into mental disease into addiction is invigorative ill " .

[ترجمه گوگل]پاک از کاریکاتوریست معروف ژنگ یوان قطعه زبانی تر نفس گیر است، "فرد با استعدادی که بازی را به کار می گیرد تا بیماری روانی را به اعتیاد بکشاند، بیمار نیروبخش است"
[ترجمه ترگمان]به گفته ژنگ Yuan، این مرد با استعداد که بازی را برای وارد کردن بیماری های روانی به سمت اعتیاد به کار خواهد گرفت، بیمار است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Want to encounter famous caricaturist only on the banquet, I ask him to give me autograph accept as a souvenir immediately.

[ترجمه گوگل]می خواهم فقط در ضیافت با کاریکاتوریست معروف روبرو شوم، از او می خواهم که فوراً به من امضا بدهد و به عنوان سوغات قبول کنم
[ترجمه ترگمان]از او خواهش می کنم به من دستور دهد که فورا آن را به عنوان یک سوغاتی امضا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Feng Zikai has a dual identity of caricaturist and proser, his caricature is greatly influenced by literature and thus has abundant literature implication.

[ترجمه گوگل]فنگ زیکای هویتی دوگانه کاریکاتوریست و پیشگو دارد، کاریکاتور او تا حد زیادی تحت تأثیر ادبیات است و بنابراین مفاهیم ادبیات فراوانی دارد
[ترجمه ترگمان]Feng Zikai دارای هویت دوگانه کاریکاتوریست و proser است، کاریکاتور او تا حد زیادی تحت تاثیر ادبیات قرار دارد و بنابراین مفهوم ادبیات فراوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Discover how to draw people with tips from an illustrator and caricaturist in this free video on drawing and caricature art lessons.

[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان در مورد آموزش طراحی و هنر کاریکاتور، نحوه ترسیم افراد را با نکاتی از یک تصویرگر و کاریکاتوریست کشف کنید
[ترجمه ترگمان]کشف کنید که چگونه افراد را با نکاتی از یک تصویرگر و کاریکاتوریست در این فیلم آزاد در طراحی و کاریکاتور، نقاشی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

مترادف ها

انگلیسی به انگلیسی

پیشنهاد کاربران

بپرس