صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the islands and countries in the Caribbean Sea, or their peoples, languages, cultures, and the like.
- Using the steel drum gives the song a Caribbean feeling.
[ترجمه گوگل] استفاده از درام فولادی حس کارائیبی به آهنگ می دهد
[ترجمه ترگمان] استفاده از درام فولادی به آهنگ یک احساس کاراییب تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] استفاده از درام فولادی به آهنگ یک احساس کاراییب تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the Caribbean Sea.
- Jamaica and Cuba are islands in the Caribbean.
[ترجمه ناشناس] جامائیکا و کوبا جزایری در دریای کارائیب هستند|
[ترجمه گوگل] جامائیکا و کوبا جزایری در دریای کارائیب هستند[ترجمه ترگمان] جاماییکا و کوبا جزایر دریای کاراییب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the region of the world that consists of the Caribbean Sea and the islands located in it (prec. by the).
- They're spending their vacation in the Caribbean again this year.
[ترجمه گوگل] آنها امسال دوباره تعطیلات خود را در دریای کارائیب می گذرانند
[ترجمه ترگمان] امسال دوباره تعطیلات خود را در کارائیب صرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] امسال دوباره تعطیلات خود را در کارائیب صرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a Carib or any inhabitant of the Caribbean region.
- The Jamaicans were the only Caribbeans to participate in the bobsledding event.
[ترجمه گوگل] جامائیکاییها تنها کارائیبهایی بودند که در مسابقات باب سورتینگ شرکت کردند
[ترجمه ترگمان] The تنها Caribbeans بودند که در این رویداد bobsledding شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] The تنها Caribbeans بودند که در این رویداد bobsledding شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید