caress

/kəˈres//kəˈres/

معنی: دلجویی، نوازش، عطوفت، دلنوازی کردن، در اغوش کشیدن
معانی دیگر: (با ملایمت و محبت) دست کشیدن بر، نوازش کردن، ناز کردن، در آغوش گرفتن و بوسیدن، راز و نیاز کردن، مغازله کردن، در آغوش گیری، ماچ و بوسه، (مجازی - در مورد موسیقی و آواز و صدا) روحبخشی، دلنواز بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a soft or gentle touching, often to express affection or love.
مترادف: embrace, hug, stroke, touch
مشابه: cuddle, fondling, kiss, massage, pat, rub
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: caresses, caressing, caressed
مشتقات: caressingly (adv.), caresser (n.)
(1) تعریف: to touch or stroke gently, as with affection or love.
مترادف: cuddle, embrace, fondle, hug, pet, stroke
مشابه: feel up, nestle, nuzzle, pat, snuggle, touch

(2) تعریف: to touch as though with affection.
مترادف: embrace, massage

- The water in the lake is so soft it caresses you.
[ترجمه گوگل] آب دریاچه آنقدر نرم است که شما را نوازش می کند
[ترجمه ترگمان] آب دریاچه آن قدر نرم است که شما را نوازش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a loving caress
نوازش عاشقانه

2. a tentative caress
در آغوش گیری دودلانه

3. He tingled with the desire to caress her soft neck, feel her struggling for life beneath the grip of his fingers.
[ترجمه گوگل]او از میل به نوازش گردن نرمش گزگز می کرد و او را در حال تلاش برای زندگی زیر چنگال انگشتانش احساس می کرد
[ترجمه ترگمان]او با میل به نوازش گردن نرم خود به مور مور افتاد و او را احساس کرد که در زیر انگشتان او تقلا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yet the caress of his meaning was delicate as the first green fronds of spring.
[ترجمه گوگل]با این حال نوازش معنای او مانند اولین شاخه های سبز بهار لطیف بود
[ترجمه ترگمان]با این همه، نوازش معنایی که به معنی اولین برگ های سبز بهاری بود، ظریف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So light a caress to do so much!
[ترجمه گوگل]پس نور نوازش به انجام اینقدر!
[ترجمه ترگمان]پس این قدر دست و پا بزن که این کار و انجام بده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cameras caress them from every angle.
[ترجمه گوگل]دوربین ها از هر زاویه ای آنها را نوازش می کنند
[ترجمه ترگمان]دوربین ها از هر زاویه آن ها را نوازش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was no inhuman obscene caress, no acid caking on her flesh.
[ترجمه گوگل]هیچ نوازش ناپسند غیرانسانی، هیچ اسیدی روی گوشتش وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]یک نوع نوازش غیر انسانی در کار نبود، نه اسید روی گوشتش فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Looming over the Everqueen it reached out to caress her cheek with its claw.
[ترجمه گوگل]روی اورکوین خودنمایی می کرد تا با پنجه اش گونه او را نوازش کند
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد تا گونه اش را با چنگال نوازش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My caress provoked a long, guttural gnarl.
[ترجمه گوگل]نوازش من صدای غرغره ای طولانی و غمگین را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]نوازش من مکرر و gnarl از گلویش خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But when she tried to caress him, the boy shunned her.
[ترجمه گوگل]اما وقتی سعی کرد او را نوازش کند، پسر از او اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]اما وقتی سعی کرد او را نوازش کند، پسرک از او دوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Have on parental caress by every means, next issueless pester genu disturbing, everyday carefree, live easily comfortable.
[ترجمه گوگل]نوازش والدین را به هر طریقی داشته باشید، آزاردهنده بعدی جنسی نگران کننده، بی خیال روزمره، راحت زندگی کنید
[ترجمه ترگمان]با هر وسیله نوازش والدین خود را نوازش کنید، issueless بعدی باعث آزار و اذیت و آزار و اذیت دیگران می شود و به راحتی زندگی کنید و راحت زندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most and intimate caress produce outdoors, roadside, garden, natant bathhouse, unfrequented alley or houseboat to go up, in a few opener countries, also produce outdoors and woods in.
[ترجمه گوگل]بیشتر نوازش‌های صمیمی در خارج از منزل، کنار جاده، باغ، حمام سرپوشیده، کوچه‌های بی‌سابقه یا قایق‌های خانه‌ای برای بالا رفتن، در چند کشور بازکننده، همچنین در فضای باز و در جنگل تولید می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در برخی از کشورهای باز، اغلب نوازش شیرین و دوستانه در فضای باز، باغ، باغ، حمام natant، و یا houseboat برای بالا رفتن، در برخی از کشورها، باز هم در فضای باز و جنگل تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She gave the child a loving caress.
[ترجمه گوگل]او کودک را نوازش محبت آمیز کرد
[ترجمه ترگمان]او یک نوازش عاشقانه به کودک داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Softly, deftly, music shall caress you.
[ترجمه گوگل]موسیقی نرم و ماهرانه شما را نوازش خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]آهسته، ماهرانه، موسیقی شما را نوازش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلجویی (اسم)
affability, appeasement, propitiation, caress, mollification

نوازش (اسم)
caress, blandishment, endearment

عطوفت (اسم)
caress, tenderness, endearment, dearness

دلنوازی کردن (فعل)
caress

در اغوش کشیدن (فعل)
caress

انگلیسی به انگلیسی

• affectionate touch, kiss
stroke lovingly, kiss softly, embrace
if you caress someone, you stroke them gently and affectionately. verb here but can also be used as a count noun. e.g. ...a loving caress.

پیشنهاد کاربران

نوازش ، نوازش کردن
synonym : fondle
caress
[Noun]
a gentle or loving touch
تلفظ: [کِرِس]

evening caress
روحبخشی و دلنوازی عصر/غروب
لمس کردن
embrace
نوازش کردن
با عطوفت - عاطفی
دلنوازی کردن در آغوش نوازش
ور رفتن با چیزی

بپرس