1. play cards
(با ورق بازی) بازی کردن
2. playing cards
ورق بازی
3. in the cards (or on the cards)
محتمل الوقوع،محتمل
4. play your cards right
دست خود را خوب بازی کردن،صحیح عمل کردن
5. stack the cards (or deck)
1- ورق جور کردن (به طور تقلب آمیز) 2- قرار و مدار سری گذاشتن،گاوبندی کردن
6. a deck of cards
دسته ی ورق،یک دست ورق
7. a pack of cards is composed of four suits of thirteen cards each
یک دسته ورق از چهار خال سیزده تایی تشکیل شده است.
8. he shuffled the cards and dealt them
او ورق ها را بر زد و دست را داد.
9. he stacks his cards and nobody notices it
او ورق جور می کند و کسی هم متوجه نمی شود.
10. hejazi shuffled the cards
حجازی ورق ها را بر زد.
11. she cut the cards twice
او ورق ها را دوبار بر زد.
12. a pack of new cards
یک دست ورق نو
13. a pack of playing cards
یک دست ورق (بازی)
14. friday nights we played cards and wisecracked
شب های جمعه ورق بازی می کردیم و به هم لیچار می گفتیم.
15. he flipped through the cards trying to find an ace
او تند به ورق ها نگاه می کرد و می کوشید یک تکخال پیدا کند.
16. the fall of the cards
(در بازی های با ورق) دست،ورق هایی که از روی بخت به هر نفر می دهند
17. agrarian reform placed all the cards in the hand of farmers
اصلاحات ارضی قدرت را به دست کشاورزان داد.
18. he was fanning out the cards in his hand
او ورق های بازی را چتروار در دست گرفته بود.
19. our hotel honors most credit cards
هتل ما اغلب کارت های اعتباری را می پذیرد.
20. they paired a couple of cards
او دو ورق (بازی) را با هم جور کرد.
21. in the west many people make their purchases with credit cards
در غرب،بسیاری از مردم خریدهای خود را با کارت اعتباری انجام می دهند.
22. We sat round the table playing cards.
[ترجمه گوگل]دور میز نشستیم و ورق بازی کردیم
[ترجمه ترگمان]روی میز نشسته بودیم و ورق بازی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روی میز نشسته بودیم و ورق بازی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Lay the cards face up on the table.
[ترجمه گوگل]کارت ها را رو به بالا روی میز قرار دهید
[ترجمه ترگمان]کارت ها رو روی میز قرار بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کارت ها رو روی میز قرار بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Start by dealing out ten cards to each player.
[ترجمه گوگل]با دادن ده کارت به هر بازیکن شروع کنید
[ترجمه ترگمان]با خرید ۱۰ کارت به هر بازیکن شروع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با خرید ۱۰ کارت به هر بازیکن شروع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Employees must show their identity cards at the gate.
[ترجمه گوگل]کارکنان باید کارت شناسایی خود را در دروازه نشان دهند
[ترجمه ترگمان]کارکنان باید کارت های شناسایی خود را در دروازه نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کارکنان باید کارت های شناسایی خود را در دروازه نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. The cards were made of stiff paper.
[ترجمه گوگل]کارت ها از کاغذ سفت ساخته شده بودند
[ترجمه ترگمان]کارت ها از کاغذ خشک ساخته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کارت ها از کاغذ خشک ساخته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. We played cards to kill time until the bus came.
[ترجمه گوگل]تا اتوبوس آمد ورق زدیم تا وقت بکشیم
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که اتوبوس رسید، ورق بازی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که اتوبوس رسید، ورق بازی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید