cardiograph


معنی: کاردیوگراف، قلب نگار، دستگاه ثبت ضربان قلب
معانی دیگر: قلب نگار، دستگاه ثبت ضربان قلب، کاردیوگراف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: cardiographic (adj.), cardiography (n.)
• : تعریف: an instrument used to detect and record the differences in bodily electric potential that are associated with the action of the heart; electrocardiograph.

جمله های نمونه

1. the cardiograph traces the heart action
قلب نگار طرز کار قلب را ثبت می کند.

2. A cardiograph records the heartbeat .
[ترجمه گوگل]کاردیوگرافی ضربان قلب را ثبت می کند
[ترجمه ترگمان] قلب یه قلب، ضربان قلب رو ثبت میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cardiograph records the heartbeat.
[ترجمه گوگل]کاردیوگرافی ضربان قلب را ثبت می کند
[ترجمه ترگمان] قلب قلب، ضربان قلب رو ثبت میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In this paper we analysed the cardiac function of 60 aged and 60 preaged healthy subjects using admittance differential cardiograph.
[ترجمه گوگل]در این مقاله ما عملکرد قلب 60 فرد سالم و سالمند و 60 فرد سالم را با استفاده از کاردیوگرافی دیفرانسیل پذیرش تجزیه و تحلیل کردیم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله ما عملکرد قلبی ۶۰ ساله و ۶۰ preaged را با استفاده از cardiograph تفاضلی admittance تحلیل کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results The forceful test of electrocardiograph directly promotes the qualified rate and effectively assures the clinical appliance of electro- cardiograph.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش نیرومند الکتروکاردیوگراف به طور مستقیم میزان واجد شرایط را ارتقا می‌دهد و به طور مؤثری به کاربرد بالینی الکتروکاردیوگراف اطمینان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج تست قوی of به طور مستقیم میزان واجد شرایط را ارتقا می دهد و به طور موثر دستگاه بالینی الکترو - را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods: The cardiac functions of 46 patients and 50 healthy adults with impedance cardiograph. Results: It was demonstrated that SV ?
[ترجمه گوگل]روش کار: عملکرد قلب 46 بیمار و 50 بزرگسال سالم با کاردیوگرافی امپدانس انجام شد نتایج: نشان داده شد که SV ?
[ترجمه ترگمان]روش ها: عملکرد قلبی ۴۶ بیمار و ۵۰ بزرگ سال سالم با امپدانس ظاهری نتایج: نشان داده شد که ب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A graphic record made by a recording instrument, such as a cardiograph or seismograph.
[ترجمه گوگل]یک رکورد گرافیکی که توسط یک ابزار ضبط مانند کاردیوگراف یا لرزه نگار ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]یک رکورد گرافیکی که توسط یک ابزار ضبط، مانند a یا seismograph ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cardiovascular effects of nitrendipine (NT) were investigated in anesthetized dogs. The hemodynamics of NT was determined by an impedance cardiograph.
[ترجمه گوگل]اثرات قلبی عروقی نیترندیپین (NT) در سگ های بیهوش مورد بررسی قرار گرفت همودینامیک NT توسط یک کاردیوگرافی امپدانس تعیین شد
[ترجمه ترگمان]اثرات قلبی عروقی of (NT)در سگ های anesthetized مورد بررسی قرار گرفت The NT توسط an impedance تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاردیوگراف (اسم)
cardiograph

قلب نگار (اسم)
cardiograph, myocardiograph

دستگاه ثبت ضربان قلب (اسم)
cardiograph

انگلیسی به انگلیسی

• electrocardiograph, ekg (machine that records electrical pulses given off by the heart)

پیشنهاد کاربران

بپرس