carbuncle

/ˈkɑːrbʌŋkl̩//ˈkɑːbʌŋkl̩/

معنی: کفگیرک، دمل بزرگ، یاقوت اتشی، لعلی که تراش محدب داشته باشد، رنگ نارنجی مایل به قرمز
معانی دیگر: (قدیمی) هرگوهری به رنگ قرمز تیره، لعل قرمز (به ویژه اگر کوژ باشد)، یاقوت آتشی، نارسنگ، طب کفگیرک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a dark gemstone, esp. a ruby sapphire.

(2) تعریف: a painful localized abscess of the tissue underneath the skin.

جمله های نمونه

1. A heap of bones, a wrecked carbuncle.
[ترجمه گوگل]انبوهی از استخوان ها، یک کاربونکل خراب
[ترجمه ترگمان]یک کپه استخوان، یک carbuncle خرد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Yet they were covered in carbuncles and boils.
[ترجمه گوگل]با این حال آنها در کربونکل و جوش پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در تب و جوش و جوش و جوش و جوش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Useing for asthma, heat dysentery, heat stranguria, and carbuncle.
[ترجمه گوگل]برای آسم، اسهال خونی گرما، استرنگوری گرمایی و کاربونکل استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Useing برای آسم، اسهال خونی، stranguria گرم، و carbuncle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Neglecting a carbuncle will cause -- deal sternly with evil - doers will lead to serious trouble.
[ترجمه گوگل]غفلت از کاربونکل باعث می شود -- برخورد شدید با بدکاران -- باعث ایجاد مشکلات جدی می شود
[ترجمه ترگمان]غفلت از یک اشتباه باعث ایجاد مشکلات جدی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mo is jack lee will formulate the carbuncle get center, the information but also for taking his sister at separate and people's enemy struggle.
[ترجمه گوگل]مو است جک لی فرموله کاربونکل دریافت مرکز، اطلاعات و همچنین برای گرفتن خواهر خود را در مبارزه جدا و دشمن مردم
[ترجمه ترگمان](Mo، is jack)will will carbuncle center center، the information but also also taking taking sister separate separate enemy struggle struggle and and people people formulate formulate formulate s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s s
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has a carbuncle on his neck, it feels extremely painful.
[ترجمه گوگل]او یک کاربونکل روی گردنش دارد، احساس درد بسیار زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]اون یه carbuncle تو گردنش داره خیلی احساس درد میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Aim: To explore the eliminating carbuncle effect of the sus scrofa domestic brisson and the manis pentadactyla linnaeus by pharmacological study.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر کاربونکل از بین برنده بریسون خانگی sus scrofa و manis pentadactyla linnaeus با مطالعه فارماکولوژیک
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر eliminating of sus domestic و the pentadactyla linnaeus توسط مطالعات pharmacological
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The treatment is intended to carbuncle of governance, with Qingre Jiedu Consumers Shengji carbuncle on the treatment of this disease.
[ترجمه گوگل]این درمان با هدف درمان این بیماری با مصرف کنندگان Qingre Jiedu، Shengji کاربونکل برای کنترل حکومت در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]هدف از این درمان تعیین حاکمیت شرکتی با مصرف کنندگان Qingre Jiedu Shengji carbuncle در مورد درمان این بیماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The treatment determination of the GU based on carbuncle which clearing away heat and removing toxin, resoluting carbuncle and promoting tissue.
[ترجمه گوگل]تعیین درمان GU بر اساس کاربونکل که گرما را از بین می برد و سم را از بین می برد، کاربونکل را حل می کند و بافت را ارتقا می دهد
[ترجمه ترگمان]وظیفه درمان این افراد براساس carbuncle است که گرما را پاک می کنند و سم، resoluting carbuncle و بافت را ترویج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. State the treatment of bronchiectasis infection from lung carbuncle in ulcerative carbuncle period, which gets satisfying clinical effect.
[ترجمه گوگل]درمان عفونت برونشکتازی از کاربونکل ریه را در دوره کاربونکل اولسراتیو بیان کنید که اثر بالینی رضایت بخشی دارد
[ترجمه ترگمان]وضعیت درمان bronchiectasis از carbuncle ریه در دوره ulcerative carbuncle انجام شد که تاثیر بالینی را ارضا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is used to cure ulcerative carbuncle, venomous snake bite, pain and hyperspasmia and so on.
[ترجمه گوگل]برای درمان کربونکول اولسراتیو، نیش مار سمی، درد و هیپراسپاسمی و غیره استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای درمان ulcerative carbuncle، نیش مار سمی، درد و درد و غیره استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As long as I thought she would want carbuncle feeling, I would like to tell her my feelings, I know that I would only more heartache.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که فکر می‌کردم او می‌خواهد احساس کربونکل داشته باشد، می‌خواهم احساساتم را به او بگویم، می‌دانم که فقط درد دل بیشتری خواهم داشت
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که فکر می کردم که او این احساس را می خواهد، دلم می خواهد احساساتم را به او بگویم، می دانم که فقط ناراحتی بیشتری خواهم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This can be seen in the liquified, dead centre of the carbuncle.
[ترجمه گوگل]این را می توان در مرکز مرده و مایع کاربونکل مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]این می تواند در مرکز liquified و مرده of دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Karl Marx said that the bourgeoisie would suffer from the carbuncles that afflicted his buttocks as he composed Das Kapital.
[ترجمه گوگل]کارل مارکس می‌گفت که بورژوازی در زمان آهنگسازی «سرمایه» از مشکلاتی که باسن او را گرفتار می‌کند، رنج می‌برد
[ترجمه ترگمان]کارل مارکس گفته بود که بورژوازی باید از the که buttocks را به همان اندازه که داس را تشکیل می داد رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mine is the only purpose for which a wise man may desire to possess the Carbuncle.
[ترجمه گوگل]هدف من تنها هدفی است که یک مرد عاقل ممکن است بخواهد کربونکل را در اختیار داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مال من تنها هدفی است که یک مرد عاقل ممکن است میل داشته باشد the را تصاحب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کفگیرک (اسم)
carbuncle, squeegee

دمل بزرگ (اسم)
carbuncle

یاقوت اتشی (اسم)
carbuncle

لعلی که تراش محدب داشته باشد (اسم)
carbuncle

رنگ نارنجی مایل به قرمز (اسم)
carbuncle

انگلیسی به انگلیسی

• acute inflammation of the skin charaterized by cluster of boils (medicine); red gemstone
a carbuncle is a large swelling under the skin like a boil.

پیشنهاد کاربران

uncle ( پسوند )
forming chiefly diminutive nouns.
مصغر کننده اسامی
carbuncle
کورک ( کفیگرک/ دمل چرکین ) ، یاقوت آتشین
پ. ن:
carb ( carbo ) : coal قرمز آتشین، ذغال افروخته
Instagram Classes: @504_Essential_Word
carbuncle ( پزشکی )
واژه مصوب: کفگیرک
تعریف: عفونتی به صورت اجتماع تعداد زیادی کورک با گذرگاه‏های متعدد مرتبط با هم

بپرس